خاطراتی از صالحان صفحه 40

صفحه 40

ارتحال مرحوم شیخ

آقا شیخ مرتضی زاهد در دوم خرداد سال هزار و سیصد و سی و یک هجری شمسی در سن هشتاد و چهار سالگی دار فانی را وداع کردند. جنازه ایشان را شبانه پس از غسل و کفن، به مسجد جامع تهران می برند. مرحوم شیخ در شبستان چهل ستون این مسجد سال ها امام جماعت بودند. آن شب را برادر عزیزم جناب حاج آقا فخر تهرانی، که یکی از شاگردان تربیت شده محضر آن جناب بود، با چشمانی اشک بار بر بالای جنازه آن مرحوم به صبح رسانده بود. مرحوم حاج آقا فخر در نیمه های شب، شروع به خواندن آیات قرآن بر بالای جنازه آن جناب می نماید. پس از مقداری قرائت به آیه های عذاب و هشدارهای الهی می رسد، امّا در این هنگام ناگهان او مات و مبهوت می ماند. مسلم بود که مرحوم شیخ جان در بدن ندارد و روحش به ملأ اعلی پیوسته است. امّا خدایا این چه صحنه ای بود که آقای فخر می دید! او هنگام خواندن آیه های انذار و عذاب مشاهده می کند، جنازه مرحوم شیخ همانند افراد خائف و ترسان منقبض شده و بدنش را جمع می کند. حاج آقا فخر به قرائتش ادامه می دهد. بعد از لحظاتی دوباره به آیات عذاب و هشدار می رسد و این بار دوباره همان صحنه تکرار می شود. او متحیّر و کنجکاو می گردد. مرحوم حاج آقا فخر چند بار از چند قسمت قرآن مجید به تلاوت بعضی از آیات عذاب می پردازد. در هر نوبت آن تغییر حالت را در جسم پاک

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه