خورشید شرق صفحه 22

صفحه 22

فرش می کنیم، چراغانی می کنیم، فاصله فرودگاه تا بهشت زهرا را با هلیکوپتر می رویم و...» خدمت امام رسیدم و مطالب را گزارش کردم. پس از استماع دقیق که عادت امام است که سخن طرف را به دقت گوش کنند آنگاه جواب بگویند و با همان قاطعیت و صراحت خاصّ خود - که دو شرط مهمّ رهبری است - سربلند کرد و فرمود: برو به آقایان بگو: «مگر می خواهند کورش را وارد ایران کنند؟ ابداً این کارها لازم نیست، یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز می گردد. من می خواهم میان امتّم باشم و همراه آنان بروم ولو پایمال شوم».(45)

مجله اشپیگل آلمان می نویسد: «فقط امام خمینی بوده است که به اعتراف حتّی دشمنانش در تمامی عمرش یک زندگی همراه با تواضع و محقّر و دور از هرگونه تمایلات و تجملات دنیوی داشته است و کوچک ترین لکّه سیاهی در شرح حال زندگیش دیده نمی شود».(46)

7 - جاذبه و دافعه

از ویژگی های بارز امام اعتدال روحی و اخلاقی بود. امام در عین جذابیت خاص خود که دنیا را متحول کرد از قوّه دافعه نیز برخوردار بود و دشمنان قسم خورده اسلام، اسرائیل، آمریکا، سران خود فروخته جهان اسلام و منافقین را دفع می کرد.

سیره امام خمینی از روش کسانی که یک پارچه محبّت و صمیمیت اند و حتّی می خواهند با آمریکای جهانخوار با صمیمیت رفتار کنند و یا کسانی که یکپارچه خشم و غضبند و با افراد قابل اصلاح با شدّت عمل برخورد می کنند متفاوت بود.

امام خمینی مظهر خشم و رحمت بود. در جای خود جذب می کرد و در جای خود دفع می نمود. اگر امام در برخی از مواضع ِ جذب، دفع

می کرد و یا در بعضی مواضع دفع، جذب می نمود، هرگز انقلاب پیروز نمی شد. او می دانست باید با شاه خائن و آمریکا با خشونت برخورد کند. از این رو اقیانوس وجود او به موج آمد، طوفانی شد و سلسله شاهنشاهی را درهم پیچید و به سلسله ننگینش خاتمه داد و منافقین را به درک واصل کرد. امام می دانست که باید با جوانانی که گرایشی به منافقین پیدا کرده و فریب آنها را خورده بودند با رحمت و هدایت رفتار کند. با این جامعیت بود که گاهی می فرمود: «من دست شما را قطع می کنم» و گاهی می فرمود: «من دستم را به سوی شما دراز می کنم» و با این روحیه متعادل بود که نه دشمنان جرأت مخالفت داشتند و نه فریب خوردگان و درراه ماندگان از او مأیوس می شدند.

جاذبه و دافعه امام در سطح جهانی نیز مطرح بود. یک بار با ناباوری بسیاری از افراد اراده کرد رئیس ابر قدرت شرق یعنی رئیس جمهور شوروی سابق (گورباچف) را جذب کند. از این رو نامه ای نوشت و او را دعوت به اسلام کرد و نامه امام تأثیر بسزایی داشت و چیزی هم نگذشت که حکومت ضدّ خدایی و مارکسیستی شوروی از هم پاشید. همین امام با این همه جذابیت که کفّار را به طرف خدا می خواند با سران خود فروخته جهان اسلام که همانند شاه، امیدی به برگشت آنها نیست طور دیگری برخورد می کرد و در اوّلِ وصیتنامه سیاسی الهی خود فرمود: «مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی (شاه اردن) این جنایت پیشه دوره گرد و حسن (پادشاه مغرب) و حُسنی مبارک (رئیس جمهور مصر) هم آخور

با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به آمریکا و اسرائیل از هیچ جنایتی به ملّتهای خود روی گردان نیستند».

امام همان گونه که به پیروی از جدّش امیرالمؤمنین علیه السلام مظهر جاذبه و دافعه بود همچنان قلب او ظرف حبّ و بغض و دوستی و نفرت بود. حبّ به خدا و اولیای او و بغض و نفرت به دشمنان خدا و دشمنان اولیاء خدا و بر همین اساس بود که راهپیمایی برائت از مشرکین را در مکّه به منصه ظهور درآورد و همچنین نفرت خود را نسبت به ملّی گراهایی چون مصدّق اعلام کرد و خطاب به رئیس جمهور آمریکا فرمود: «رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملّت ما».(47)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه