- فصل اوّل: تاریخچه زندگی 1
- مقدمه ناشر 1
- فصل دوّم: جامعیت امام خمینی 9
- جامعیت امام خمینی 9
- الف - جامعیت تکوینی 9
- ب - جامعیت علمی 11
- ج - جامعیت اخلاقی و رفتاری 11
- 1 - تقوا 13
- فصل سوم: ویژگی های روحی و رفتاری 13
- ویژگی های روحی و رفتاری 13
- 2 - جاذبه معنوی 14
- 3 - تهذیب نفس 16
- 4 - عشق به خدا 17
- 5 - آزادگی 18
- 6 - ساده زیستی 20
- 7 - جاذبه و دافعه 22
- 8 - عبادت 23
- 9 - غیرت دینی 24
- 10 - ورع 25
- 11 - احساس تکلیف 26
- 12 - دشمن ستیزی 27
- 13 - همسانی با مردم ضعیف 29
- 14 - عفو 30
- 16 - توجّه به مستضعفین 32
- 15 - شهادت طلبی 32
- 17 - اسلام خواهی 35
- 18 - صرفه جویی 36
- 19 – قدرشناسی 37
- 20 - صبر و بردباری 38
- 23 - غیرت 39
- 21 - خوداتکایی 39
- 22 - عطوفت 39
- 24 - انتقاد 40
- 26 - تبعیض گریزی 42
- 25 - اعتراف به تقصیر 42
- 27 - تواضع 43
- فصل چهارم:امام در نگاه امام 45
- فصل پنجم:امام در آئینه اندیشه ها 48
- شفای بیمار 58
- فصل ششم:جلوه های کرامت 58
- جلوه های کرامت 58
- چشمه آب 58
- تقاضای ملاقات 59
- آتش سوزی مکّه 59
- هاله نور 59
- دفع خطر 60
- انقلاب اسلامی 60
- گشایش در کار 60
- خبرهای غیبی 61
- دست شفابخش 62
- انتخاب آیه قرآن! 62
- زمستانی سرد 63
- گلستان خاطرات 63
- ماجرای فرودگاه 63
- فصل هفتم: گلستان خاطرات 63
- احترام به پدر 64
- نصیحت امام 64
- اهمیت به مستحبات 65
- احتیاط 65
- یک ظرافت روحی 65
- توجّه به زیر دستان 66
- رعایت دیگران 66
- فصل هشتم: گلشن لطیفه ها 67
- گلشن لطیفه ها 67
- آخرین روز در پاریس 67
- عشق به قرائت قرآن 68
- خاطره جوانی 68
- چین نرو 69
- سفر سوریه 69
- خودکفایی 69
- در جمع علما 70
- اضطراب شاه 71
- حکم شهید مدرّس 71
- از زبان امام 71
- فصل نهم: از زبان امام 71
- ازدواج شکوهمند 71
- دخالت در سیاست 72
- کشف حجاب 72
- دستگیری امام 73
- پیرمرد وارسته 73
- وارستگی 73
- فصل دهم:عوامل موفقیت 74
- عوامل موفقیت 74
- 1 - ایمان 74
- 2 - علم 75
- 4 - عقل قوی 76
- 3 - اصالت خانواده 76
- 5 - اراده قوی 77
- 6 - بینش و بصیرت 78
- 7 - زیرکی 79
- 8 - آینده نگری 81
- 9 - پشتکار 81
- 10 - زهد به دنیا 82
- 11 - اخلاص 84
- 12 - توکّل 85
- 13 - صراحت 86
- 14 - نظم 87
- 16 - شجاعت 88
- 15 - مردم شناسی 88
- 17 - قاطعیت 89
- 18 - جرأت و ابتکار 90
- 19 - بی اعتنایی به سخنان دشمنان 90
- 20 - سیاست و مدیریت 91
- 21 - مردم مداری 92
- فصل یازدهم:راه امام خمینی 94
- آثار و برکات وجودی امام 95
- فصل دوازدهم:آثار و برکات وجودی امام 95
- 1 - محو نظام سلطنتی 96
- 2 - نجات ملّت از یوغ استعمار غرب 97
- 3 - تحقیر مستکبرین جهان 97
- 4 - تبیین چهره دشمنان اسلام 99
- 5 - درس آزادگی به مردم جهان 100
- 6 - احیای انسانیت 101
- 7 - برگرداندن مردم به خود اصلی 102
- 9 - معرفی اسلام اصیل به جهانیان 103
- 8 - تفسیر نوین از زندگی 103
- 10 - تجدید حیات اسلام 105
- 11 - ترویج روحیه اسلام خواهی 107
- 12 - شکست فرهنگ شرق و غرب 108
- 13 - تغییر مسیر تاریخ 109
- 14 - تحول معنوی 110
- 15 - احیای شعارهای اسلامی 111
- 16 - تشکیل حکومت اسلامی 112
- 17 - اجرای اسلام 113
- 18 - مجموعه سخنان امام 114
- 20 - آثار مکتوب امام خمینی 115
- توضیح 115
- کتاب های فقهی 115
- 19 - پرورش یافتگان 115
- کتاب های عرفانی 116
- کتاب های اصولی 117
- کتاب های متفرقه 118
- کتاب های اخلاقی 118
- 21 - نهادها 119
- فصل سیزدهم:توصیه ها 119
- مقدّس نماها 123
- هشدارها و نگرانی ها 123
- سلمان رشدی 123
- فصل چهاردهم: هشدارها و نگرانی ها 123
- انزوای روحانیت 124
- گرایش به دنیا 124
- ترس از غرب 124
- اختلاف 125
- فصل پانزدهم:بسط و احیای تفکّر امام خمینی 125
- حفظ انقلاب 125
- اختلاف مردم و روحانیت 125
- رخنه استعمار 125
- فصل شانزدهم:چگونه خمینی، خمینی شد؟ 127
- فهرست کتاب های انتشارات مسجد مقدّس جمکران 130
- پی نوشت ها 146
8 - عبادت
امام خمینی عبد صالح خدا بود. او مرد عبادت بود، با شب اُنس و الفتی دیرینه داشت و اشک چشمانش چون مروارید بر چهره زیبایش می غلطید و صدای گریه هایش فضا و فرشته ها را به شهادت گرفته بود. تسبیح به دست می گرفت و ذکر خدا می گفت، مفاتیح می گشود و دعا می خواند، قرآن را باز می کرد و تلاوت می نمود و با معبود خود سَر و سِرّ و شور و حالی داشت.
امام عاشق عبادت بود، مخلصانه عبادت می کرد و بیشترین بهره معنوی را از آن دریافت می نمود. عمر خود را با یاد و نام خدا طی کرد و درحالی که ذکر خدا می گفت به عالم باقی پر کشید.
یکی از اساتید حوزه علمیه قم گوید: « شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم، نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله ای شنیدم، نگران شدم که در خانه چه اتّفاقی افتاده است! حاج
آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: ببین در خانه شما چه خبر است؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صدای آقا (امام خمینی) است که مشغول تهجّد و عبادت است».(48)
شهید عالیقدر آیت اللَّه حاج آقا مصطفی خمینی گوید: «یک روز دیدم آقا (امام) در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم چه شده که آقا گریه می کنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی که موفق به نماز شب و راز و نیاز با خدا نشود روز آن چنین حالی دارد».(49)
یکی از نزدیکان امام گوید: امام خمینی در یکی از روزهای آخر عمر خود می خواستند بخوابند، به من گفتند: اگر خوابیدم، اوّل وقت نماز بیدارم کن. گفتم: چشم.
اوّل وقت نماز شد و امام خوابیده بودند و حیفم آمد که او را صدا بزنم، زیرا عمل جراحی کرده و سرم به دست او بود، گفتم ایشان را صدا نمی زنم. چند دقیقه ای از اذان گذشت که امام چشم های خود را باز کردند و گفتند: وقت نماز شده است؟
گفتم: بله.
فرمودند: چرا صدایم نزدی؟