خورشید شرق صفحه 27

صفحه 27

حجه الاسلام مرتضی تهرانی گوید: «در اوایل مبارزات که اعلامیه های متعددی متعاقباً از امام صادر می شد، یکی از علمای تهران توسط بنده پیامی برای ایشان به قم فرستاد. مضمون نامه این بود که چون حضرتعالی در شمار مراجع و صاحبان رساله عملیه هستید زیبنده شما نیست که این اندازه زیاد اعلامیه بدهید. قدری آنها را کم تر کنید. بنده پیام را به ایشان تقدیم کردم. امام فرمودند: سلام مرا به ایشان برسانید و بگوئید: من نمی خواهم مرجع شوم، می خواهم به وظیفه عمل کنم».(58)

علم و عرفان و القاب و وجاهت و مرجعیتی که بخواهد توجیه گر انزوا و ترک مسئولیت های اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد شود به یقین از خط اسلام و شیوه رسول امین و امیرالمؤمنین علیهما السلام خارج است و امام به این معنا توجّه داشت.

نکته جالبی که در این احساس وظیفه شرعی امام به چشم می خورد این است که او به تکلیف می اندیشید تا به نتیجه و نتیجه را هم همان انجام وظیفه و اجر الهی می دانست و می فرمود:

«ما نباید در ادای وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر حقّ تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم همین نتیجه است».(59)

بعضی بیش از آنچه به تکلیف بیندیشند به نتیجه فکر می کنند و در بسیاری از موارد وظیفه را ترک می کنند و توجیه آنها عدم دست یابی به نتیجه است البته در برخی موارد نظیر امربه معروف باید به نتیجه توجّه داشت ولی

همه موارد این گونه نیست چه این که امام در سخنان 27/8/1357 ه.ش هر دو قسم آن را بیان فرمودند. البته بعضی به خاطر نتیجه مشکلی که پیش آمد می کند از تکلیف سرباز می زنند که امام در اینجا نیز به وظیفه عمل می کرد و با این بینش بود که جامعه تکلیف گرا شده بود و از سختی ها نمی هراسید. عدّه ای از علما می گفتند: مبارزه با شاه نتیجه بخش نیست. امام می فرمود: اصل مبارزه با شاه یک تکلیف است و نتیجه آن هم انجام مبارزه است. ضمن این که به نتیجه دومّ هم که سقوط شاه بود رسید.

امام درباره مسائل بزرگ می فرمود: خدا نکند احساس تکلیف کنم وگرنه عمل خواهم کرد وقتی بنی صدر رئیس جمهور وقت به شیطنت های خاصّ خود دست زده بود امام فرمود: «خدا نکند که روزی پیش بیاید که من احساس وظیفه بکنم... ، نگذارید که احساس وظیفه بشود. اگر احساس وظیفه بشود من به هر کس هر چه دادم پس می گیرم».(60)

پیروزی اسلام، ملّت مسلمان و دینی شدن کشور در گرو چنین احساس مقدّسی است که امام الگوی آن بود.

12 - دشمن ستیزی

امام خمینی روحیه ای دشمن ستیز داشت و با اقتدار با دشمنان اسلام برخورد می کرد. او هرگز به مذاکره، مسالمت و گفتگو با شاه و دشمنان اسلام اعتقاد نداشت و اگر چنین اعتقادی می داشت هرگز پیروز نمی شد. امام خمینی طوفانی بود که هستی شاه را به باد فنا داد و طومار حیات آمریکا را از صحنه ایران درهم پیچید و به دور انداخت. یک بار که شاه به دروغ پخش کرده بود که ما با امام خمینی تفاهم کردیم، امام فرمود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه