خورشید شرق صفحه 37

صفحه 37

صرفه جویی های امام زبانزد همه کسانی است که با او معاشرت داشته اند. یکی از معاشران امام می گوید: «زندگی ساده و بی آلایش امام گواهی زنده و گویا بر روح مردمی امام است... شما در منزل امام یک چراغ اضافه پیدا نمی کنید که روشن شود و بعضی مواقع خود امام، حتّی زمانی که

مشغول ملاقات با شخصیت ها و افراد بوده اند که ناگهان متوجّه شده اند چراغ دستشویی بی جهت روشن است بلند شده اند و بدون آنکه به دیگران امر کنند خودشان آن را خاموش کرده اند. یا در هنگام وضو گرفتن یک قطره آب اضافه مصرف نمی کنند و حتّی در فاصله بین مسح و شستشوی دست راست و چپ، شیر آب را می بندند.... مرتّب امام از طریق آقای صانعی تذکر می دهند که در مصارف دقت شود و گاه سؤال می فرمایند که چرا زیاد شده و مواظب باشید».(92)

19 – قدرشناسی

امام خمینی به کارهای دیگران بها می داد و از هر کسی که خدمتی می کرد قدردانی می نمود و می فرمود هرکسی که به اسلام و مسلمین خدمت می کند مورد تشویق قرار گیرد.

وقتی امام به نوفل لوشاتو رفتند جمعیت فراوانی همواره به آنجا رفت و آمد می کردند و تا حدودی از آرامش مردم آنجا کاسته شده بود. امام که به خوبی این مزاحمت افراد را برای اهالی آنجا احساس کرده بود در یک فرصت مناسب از آنها قدردانی کرد و آن شب تولّد حضرت مسیح علیه السلام بود که اهالی نوفل لوشاتو که مسیحی بودند برای آن اهمیتی بزرگ قائل بودند. یکی از اعضای بیت امام در فرانسه گوید: «در شب تولّد حضرت مسیح علیه السلام پیامی برای مسیحیان جهان دادند که خبرگزاری ها پخش کردند و در کنار آن دستور دادند هدایایی که مثل گز، آجیل و شیرینی از ایران آورده بودند را بین مردم نوفل لوشاتو تقسیم کنند.

هدایا تقسیم بندی شد و همراه یک شاخه گل به هر خانواده ای دادند. این کار برای غربی ها که اثری از این عاطفه ها و محبّت ها نمی دیدند بسیار تازگی داشت و در حیرت

فرو رفته بودند که چگونه یک رهبر مسلمان غیر مسیحی برای مسیح علیه السلام پیام می دهد و یارانش به این گستردگی در شب تولّد آن حضرت به منازل مسیحی ها شیرینی و گل تقسیم می کنند.

یکی از خانم هایی که به درب منزل آمده بود تا هدیه امام را دریافت کند چنان هیجان زده شده بود که اشک از چشمانش فرو می ریخت.

به دنبال این حرکت اخلاقی امام، یکی از افراد آنجا به نمایندگی از سایر اهل محل درخواست ملاقات با امام کرد. امام هم بی درنگ وقت دادند و روز بعد 15 نفر از اهالی محل با شاخه های گل به محضر امام آمدند. امام به مترجم فرمودند که احوال آنها را بپرسد و ببیند که آیا نیاز و یا کار خاصّی دارند، که آنها پاسخ دادند ما کاری نداریم، فقط آمدیم خدمت امام برسیم، او را از نزدیک ببینیم و این شاخه های گل را به عنوان هدیه آوردیم.

امام هم با تبسّم شاخه های گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرفی که در کنار او بود قرار دادند و آنها هم خیلی خوشحال از حضور امام مرخص شدند».(93)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه