مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 108

صفحه 108

لوای فتح من از آن در اهتزاز بماند

که در هوای تو ای گل، دمی ز پا ننشستم

چو میوه داد فراوان، درخت بشکند از بار

ثمر چو داد نهالم، چه غم اگر که شکستم

دو دست من ثمرم بود و پیش پای تو افتاد

خجل زهدیه ی ناقابلم به پیش تو هستم

گرفته دست نیازم همیشه دامنت ای شاه

زپا فتاده ام اکنون بیا بگیر تو دستم

«حسان»، اگر دهدت می، بگیر از کف ساقی

که من ز رطل گرانش زهست و نیست برستم

زبان حال حضرت سیدالشهداء (قد هلالی )

از کنار نهر «علقم» دست خالی آمدم

هیچ می دانی تو خواهر با چه حالی آمدم

زرد روی و اشک ریز و داغدار و نا امید

پشت من بشکست و با قد هلالی آمدم

ماه علقمه

همان، صفحه 212.

کدام ماهی، عطشان به ساحل افتاده

که آتش از لب خشکش به هر دل افتاده

کنار علقمه، این مه بود کدامین ماه

که این چنین متلاشی به ساحل افتاده؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه