مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 109

صفحه 109

مگر که ماه بنی هاشم است کرده سقوط؟

چو مشک با علمش در مقابل افتاده

دو دستش از بدن افتاده، خورده چشمش تیر

به دام حلقه ی دشمن، چه مشکل افتاده

به خاک و خون اگر این پور مه لقای علی است

به زیر پای، چرا این شمایل افتاده

به جای این که نشیند کنار او مادر

گشوده دیده و چشمش به قاتل افتاده

صدای العطش از خیمه گاه به عرش رسد

کنار علقمه سقا، چه غافل افتاده

«حسان» به علقمه آن پیکر به خون غلتان

مثال کعبه ی دل بود، بر گل افتاده

احرام عشق

همان، صفحه 210.

بر لب آبم و، از داغ لبت می میرم

هر دم از غصه ی جانسوز تو آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفاداری را

عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم

سعی ها کرد عدو، تا کندم از تو جدا

با وجودت که تواند که کند تسخیرم؟

در نگاه غضب آلوده ی من، دشمن دید

که چو شیری من از جیفه ی دنیا سیرم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه