مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 120

صفحه 120

محمد خلیل - جمالی (معاصر)

آیین وفا

همان، صفحه 39.

آن شب که شب از حادثه اقبال سحر داشت

بزمی به سراپرده ی خورشید، قمر داشت

نی داشت غریبانه نوائی زدل خون

نائی به نوا بود که آهنگ سفر داشت

مستی خبری بود که بی عربده گل کرد

در بزم حریفی که زخمخانه خبر داشت

در سینه ی یاران عطش از آتش می سوخت

ساقی به سبو در عوض آب، شرر داشت

آیین وفا آینه ای ساخت زتسلیم

از صورت آن ماه که تأثیر قدر داشت

پوشید به عریانی شب جامه ی مهتاب

آن مهر که پرچم به سر دوش قمر داشت

می رفت که سر در قدم دوست ببازد

آن ماه که اندیشه ی خورشید به سر داشت

اهریمن ظلمت نگران بود که از مهر

شبگرد وفا دیده ی بیدار سحر داشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه