مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 68

صفحه 68

خیاط تهرانی (تحصیلی) (و: 1343 ه. ش)

حضرت عباس

دیوان خیاط تهرانی، از انتشارات قدر، قم، 1365 ه_. ش، صفحه 624.

باز بحر فکر ما طغیان نمود

کرد کلکم در محیط خون ورود

بند بندم گشت نالان مثل نی

در عروقم خون به جوش آمد چومی

لشکر غم خیمه زد اندر دلم

حس ظاهر شد برون از پیکرم

بین چه آمد بر سر سلطان عشق

چون مصادف گشته با طوفان عشق

از پی اجرای امر آن جناب

خواستم تا من کنم پا در رکاب

چون حجت را مرتفع کرد از بصر

بر دو چشمم کربلا شد جلوه گر

دیدمی آن پر شده چون بحر خون

کشتی ایمان در آن یم واژگون

پاره پاره جسم انصار خدا

خفته در خون سر زپیکرها جدا

حضرت عباس با قلبی ملول

ایستاده نزد فرزند رسول

عرض می کرد او به آن شاه کبار

مایلم جان در رهت سازم نثار

بعد از آن مالک رقاب نشأتین

شهریار عالم امکان حسین

مدتی اندر تفکر او فتاد

عاقبت اذن جدل بر وی نداد

من به خود گفتم همی یا للعجب

این جوان از بهر رخصت در تعب

این یگانه مظهر قهر خداست

این جوان فرزند شاه اولیاست

این بود ریحانه ی یعسوب دین

این بود فایق به کل مشرکین

در خروش آید اگر این شیر نر

از عدو باقی نماند یک نفر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه