مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 94

صفحه 94

کشته ی عشق

همان، صفحه 73.

یا حسین! ای که شد از مهر تو کامل دینم

بسته ی دام تو هست این دل مهر آیینم

علم افراختم از فخر برین چرخ بلند

تا تو کردی به علمداری خود تعیینم

من امان نامه ی دشمن به غضب رد کردم

تا تو بخشی ز وفا در دو جهان تأمینم

دست در راه تو دادم که بگیری دستم

جان به پای تو فشانم که امید است اینم

چشم با تیر عدو دوختم از عالم و هست

مایل دیدن تو چشم حقیقت بینم

هر که افتد بشود با کمک دست بلند

نه مرا دست که برخیزم و یا بنشینم

کشته ی عشق توام با تن آغشته به خون

ساحل علقمه شد معرکه ی خونینم

پیشتر زانکه ببینی تن بی جان مرا

قدمی نه ز محبت به سر بالینم

از می مهر تو سیراب شدم من، اما

تشنه ماندی تو و از تشنگیت غمگینم

گره از کار «مؤید» به نگاهی بگشا

که ورا سخت پریشان و غمین می بینم

ماه عشق

روشنگر راه عشق یعنی عباس

سردار سپاه عشق، یعنی عباس

آنجای که آفتاب عشق است، حسین

پیداست که ماه عشق، یعنی عباس

زبان حال سکینه (سقای حرم)

همان، صفحه 71.

جان عمو! برای حرم فکر آب کن

رفع عطش زعترت ختمی مآب کن

سقای تشنگان حریم خدا تویی

از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن

ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی

راه شریعه بسته بود، فتح باب کن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه