پرچمدار نینوا (تحلیلی از زندگانی حضرت عباس علیه السلام) صفحه 153

صفحه 153

کجایند؟ و به آنها گفت: شما در امان هستید و آنها به شدت امان شمر را رد کردند (چنانکه ذکر شد) عباس علیه السلام از نزد شمر بازگشت، و پاسخ قاطع خود به شمر را به عرض امام حسین علیه السلام رسانید، در این وقت زهیر بن قین (یکی از سرداران یاران امام حسین علیه السلام)نزد عباس علیه السلام آمد و عرض کرد: «پدرت علی علیه السلام از برادرش عقیل که نسب شناس بود، خواست زنی از تبار شجاعان پیدا کند، تا با او ازدواج نماید و فرزند دلیری از او پدید آید، در کربلا به یاری حسین بشتابد، بنابراین پدرت تو را برای چنین روزی ذخیره کرده، پس مبادا (امان و... باعث شود) از حسین پشت کنی و در حمایت از او کوتاهی نمایی؟» (1) .

عباس علیه السلام با شنیدن این سخن خشمگین شد و گفت:

یا زهیر والله لاریتک شیئا ما رأیته قط؛

ای زهیر! سوگند به خدای چیزی به تو نشان دهم که هرگز آن را ندیده باشی. (2) .

آنگاه با غیرت و صلابت خاصی به دشمن حمله کرد و آن چنان شمشیر را بر دشمنان فرود آورد که گویی، شمشیرش همچون آتشی


1- 167. فاضل دربندی می نویسد: زهیر نزد عبدالله پسر جعفر بن عقیل آمد، و پرچم را از او گرفت، و آن پرچم را نزد عباس علیه السلام آورد، و پرچم را به عباس علیه السلام داد و ماجرای ازدواج علی با ام البنین علیهاالسلام و هدف از آن را بیان نمود، آنگاه به عباس علیه السلام عرض کرد: «و قد ادخرک ابوک لمثل هذا الیوم فلا تقصر عن حلائل اخیک...؛ پدرت تو را برای همین روز ذخیره نموده، بنابراین در دفاع از حریم حرم برادرت حسین کوتاهی نکن.» از این سخن غیرت عباس علیه السلام به جوش آمد... [تا آخر ماجرا] (معالی السبطین، ج 1، ص 434).
2- 168. ترجمه العباس، ص 212.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه