- به عنوان مقدمه 1
- قهرمان پر آوازه ی اسلام 5
- اشاره 9
- اشاره 10
- استمداد از عقیل، برای انتخاب همسر خوب 12
- چگونگی ازدواج حضرت علی با ام البنین 14
- پرتوی از مقام ارجمند ام البنین 17
- ولادت قمر بنی هاشم 21
- اشاره 21
- نامگذاری به عباس چرا؟ 23
- قامت بلند و جمال رعنای عباس 25
- اشاره 28
- وراثت 28
- تربیت 28
- محیط 30
- بوسیدن دست های عباس و گریه ی جانسوز حضرت علی 31
- اشاره 32
- علم و معرفت حضرت عباس در دوران کودکی 32
- عجز و لابه ی دانشمند گستاخ در مورد علم حضرت عباس 35
- ادب حضرت عباس در دوران کودکی 37
- سخن پیامبر به عباس 40
- اشاره 40
- گفتار حضرت زهرا 41
- گفتار امام حسین 42
- گفتار امام سجاد 43
- گفتار امام صادق 45
- اشاره: پایه و خمیر مایه ی شخصیت معنوی 52
- قمر بنی هاشم 59
- باب الحوائج 59
- شرح لقب های حضرت عباس به طور اختصار 59
- الشهید 60
- عبد صالح 62
- ابوالقربه، سقا و ساقی تشنگان 66
- المستجار (پناهگاه) 70
- حامی و محامی 71
- فرمانده ی لشکر 71
- فادی 72
- مؤثر (ایثارگر) 73
- ضیغم 73
- سردار پیشتاز سپاه 74
- پرچمدار 75
- پشتیبان ولایت و امامت 77
- الواقی (نگهبان) 78
- مواسات و برادری 78
- اطلس 80
- باب الحسین 80
- الساعی (تلاشگر) 81
- الصدیق 82
- بطل علقمی (قهرمان نهر علقمه) 83
- خون بهای حضرت عباس 83
- سیمای حضرت عباس در آیینه ی جنگ صفین 85
- اشاره 85
- حضرت عباس در نخستین فتح صفین 88
- نقابداری که هشت نفر قهرمان را به خاک هلاکت افکند 89
- نمای دیگری از جنگ صفین 91
- وصیت مخصوص حضرت علی به عباس 92
- اشاره 94
- حضرت عباس همراه و همیار برادرش امام حسن 95
- حضرت عباس، مطیع امام حسین در اجرای وصیت برادر 97
- شأن و مقام عبیدالله بن عباس 101
- حضرت عباس در عصر امامت حسین قبل از حادثه ی کربلا 102
- مخالفت عباس با بیعت با یزید 103
- قاطعیت عباس در پیروی از امام حسین 109
- حرکت عباس در پیشاپیش کاروان امام حسین به سوی مکه 113
- اشاره 115
- آب آوردن عباس در شب هشتم محرم 116
- حضرت عباس در روز تاسوعا 118
- اشاره 119
- حمله ی قهرمانانه ی عباس و دستیابی یاران به آب 119
- رد شدید امان دشمن 120
- امان خدا بهتر از امان پسر سمیه 123
- ابلاغ پیام امام حسین توسط عباس به دشمن 124
- تماشای عباس در آینه ی شب عاشورا 126
- اشاره 126
- هرگز از تو جدا نشوم 127
- مذاکره ی شجاعانه ی حضرت عباس در شب عاشورا و لبخند زینب 129
- اشاره 129
- شهادت عباس اصغر در شب عاشورا 136
- اشاره 137
- عباس در حمله ی نخستین صبح عاشورا 139
- نجات محاصره شدگان، توسط حضرت عباس 141
- نبرد تن به تن عباس با سه قهرمان نامور 142
- هلاکت مارد بن صدیف، به دست عباس 142
- اشاره 142
- صفوان بن ابطح 150
- عبدالله بن عقبه غنوی 151
- جوش و خروش غیرت عباس، با یادآوری زهیر 152
- مذاکره عباس با برادران مادری خود، در رفتن به میدان 154
- اشاره 154
- جانبازی برادران عباس 156
- وداع عباس با همسر و فرزندانش 160
- پسران شهید حضرت عباس 160
- اجازه گرفتن عباس برای رفتن به میدان، و وداع او 161
- اشاره 161
- رجزهای حضرت عباس 166
- اشاره 170
- حسین در بالین عباس و گریه ی شدید او 170
- بازگشت غم انگیز امام حسین از بالین عباس 175
- ترسیم دیگری از آمدن امام حسین به بالین عباس 176
- گریه ی جانسوز دو برادر، و راز گریه عباس 177
- نگاهی دیگر به شجاعت حضرت عباس 178
- معجزه ی عشق و عرفان صادق 180
- نکته های جانسوز و آموزنده در شهادت عباس 182
- اشاره 182
- مقام دست های حضرت عباس 188
- گرداندن سر نورانی حضرت عباس و محل دفن آن 190
- سوگواری جانسوز ام البنین برای فرزندانش 192
- اشاره 196
- پاسخ 197
- اشاره 197
- سیر تاریخی بنای مطهر مرقد حضرت عباس 201
- ضریح کنونی مرقد حضرت عباس 206
- دورنمایی از آستان قدس حضرت عباس 207
- گریه جانسوز علامه بحرالعلوم 208
- پاداش زیارت مرقد مطهر حضرت عباس 209
- اشاره 212
- حکایتی عجیب از آیت الله میرزای شیرازی 213
- تو باب الحوائج هستی 215
- دو کرامت در یک ساعت 217
- سزای خیانتکار 223
- شفای مردی فلج در مجلس عزای حضرت عباس 224
پشتیبان ولایت و امامت
یکی از القاب حضرت عباس علیه السلام این بود که به او «ظهر الولایه» (کمر و پشت ولایت) می گفتند زیرا همان گونه که کمر، انسان را راست قامت نگه می دارد و پشتوانه محکمی برای حرکت انسانی است.
حضرت عباس علیه السلام نیز چنین نقشی برای نگهبانی از حریم ولایت و امامت بود. به راستی پشت و پناه ولایت امر بود و تا آخرین حد توان از او و آرمانهایش پشتیبانی کرد، و شایسته ی این شعر معروف سعدی است که در تمجید پیامبر صلی الله علیه و آله گفت:
چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر، آن را که باشد نوح کشتیبان
از این رو وقتی که به شهادت رسید، امام حسین علیه السلام به بالینش آمد و فرمود:
الان انکسر ظهری و قلت حیلتی؛
اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد. (1) .
بگفتمش کای سپهدار قبیله
ز مرگت مر مرا کم گشت حیله
شکستی پشتم ای شمشاد قامت
نمی باید درستی تا قیامت
دریغ از بازوی زور آزمایت
دریغ از پنجه ی خیبر گشایت
دریغ از اهل بیت بی پناهم
دریغ از یاور و میر سپاهم
1- 96. نفس المهموم، ص 179.