قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 19

صفحه 19

مجلس سوم

روایت کند ابو مِخْنَف لوط بن یحیی الاَزدی از حمید بن مسلم که چون این سعید بن مِخْنَف از آذربایجان باز آمد، که شنیده بود که حسین بنِ علی (ع) از مدینه به کوفه آمده است و عُبَِیدالله زیاد ملعون به حرب وی آمده است، این سعید بن مِخْنَف خواست که تن و جان و مال فدای وی کند، چون (1) [رسید] در کربلا حسین علی (ع) را کشته بودند. و این سعید را سه برادر بود، و سه هزار مرد داشتند و نام برادران او یکی علی بود و دوم عمر و سیم ابوبکر، ابناء مِخْنَف و هر چهار، مبارز جهان بودند. و مبارزان عرب که با مِخْنَف آمده بودند وَهْب بن أَبِی سَلَمَة

الکلبی بود و عبدالله بن ابی غالب و عبدالله بن عَمْرو الکِندی و مانند ایشان بسیار خلق بودند، همه مبارزان. سعید بن مِخْنَف ایشان را به خانه خود خواند، و عبدالرحمان سعید هر چه کرده بود آن شب، احوال تمام با ایشان تقریر کرد.

خداوند اخبار چنین روایت کند که چون حارِث بن عمر الموصلی کشته شد با پنجاه مرد که با وی بودند و تنی چند از آنجای بگریختند، چون به بازار گندم فروشان رسیدند، سی مرد (2) دیگر را دیدند کشته هم از یاران ایشان، بدانستند که آن همه مکر و حیله بوده است. غُلغُلَه و آشوب در شهر افتاد، و در هر سرایی و محله‌ای فریاد برخاست. یکی می‌گفت. «دریغا فرزندم.» آن دیگر می‌گفت: «دریغا برادرم» و آن دگر می‌گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه