قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 335

صفحه 335

1- اصل: حدیث.

2- اصل: بیستم.

مجلس نوزدهم

از خروج مختار ابوعُبَِیدة الثقفی و باز داشتن پسرِ زُبَیر محمد بن حَنَفِیَّه را به زندان و فرستادن سپاه مختار.

چنین روایت کند ابو مِخْنَف لوط بن یحیی الاَزدی که چون مختار بن ابی عُبَِیده خروج کرد و خلیفه عبداللهِ زُبَیر را از کوفه بیرون کرد و کشندگان حسین بنِ علی را بکشت و ابراهیم اَشتَر را به حرب پسرِ زیاد فرستاد و کارش هنوز قوی نگشته بود و همی ترسید که پسرِ زُبَیر آهنگ او کند و از مکه به ساباط آید به حرب و رنجی که برده باشد جمله ضایع شود، زیرا که پسرِ زُبَیر قوی بود اندرین ایام و با وی سپاهی فراوان بود. خواست که عبداللهِ زُبَیر را بفریبد پس دوات [و] قلم خواست و نامه نوشت سوی او به مکه و به نامه اندر گفت: «یا امیر، من هم اندر بیعت توام و اندر طاعت تو و هیچ کاری نکردم مگر که از مکه برفتم بی دستوری تو، زیرا که امیر مرا حرمت نداشت. اکنون آمدم و شهر کوفه بگرفتم نه برآنکه خطبه برکسی دیگر کنم، و در فرمان تو باشم. هر چه فرمایی من آن کنم و کارداری باشم از کارداران تو و خادمی باشم فرمانبردار والسلام.» و نامه اندر پیچید و بدین آن کرد تا پسرِ زُبَیر را بفریبد به سخن و بدارد، چندان که ابراهیم از حرب پسرِ زیاد باز آید.

چون نامه مختار به پسرِ زُبَیر رسید برخواند و بخندید و جواب نامه باز نوشت، گفت: «اگر راست می‌گویی، اینک من خلیفه فرستادم تا شهر بدو سپاری و خطبه بر نام من کنی تا مردم عراق بدانند که تو مخالف نیستی و اگر عزم شام کنی ترا مدد کنم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه