قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 350

صفحه 350

1- در صفحات بعد از قول محمدِ حَنَفِیَّه آمده است که «ساقه‌ی سپاهش من دارم.»

2- اصل: بذو.

3- اصل: بیست و یکم.

مجلس بیستم

از خروج مختار بن ابی عُبَِیدة الثقفی و اخبار محمد بنِ عَلِی و غایب شدنش اندر کوه عقیق.

روایت کند عبدالله بن عباس بن عَبْدِ الْمُطَّلِب که چون عبداللهِ زُبَیر آهنگ محمد بنِ عَلِی کرد و سید را به خیمه اندر باز داشت بر سر چاه زمزم، خبر به عراق رسید و مختار سپاه فرستاد و فصلی گذارده (1) شد میان ایشان و صلح کردند و محمد بنِ عَلِی به خانه اندر معتکف بنشست و پرده به روی فرو هشت و کس را اندر پیش خویش رها نکرد مگر روز آدینه و موسم حاجت، پرده برداشتی تا مردم اندر آمدندی و او را زیارت کردندی و مسئله‌ها پرسیدندی و احکام شریعت پیش وی درست کردندی و هر آدینه خلقی (2) بسیار گرد آمدندی به نزدیک وی و پسرِ زُبَیر را سخت می‌آمد، اندر ماند و با دل گفت: «والله که این مرد اگر سالی مقام کند مرا باطل گرداند و مردم روی به وی نهند و بیعت کنند به امامت او، یا خود، خلق را اشارت کند به امامت علی بن الحسین زین العابدین و آنگاه رنج من ضایع گردد. اکنون مرا حیلتی باید کردن تا او را از مکه بیرون کنم و از زمین حِجاز برانم پس چون او رفت من ایمن شوم به ولایت خویش، که تا او در مکه بود کس سوی من ننگرد و ندانم که چه تدبیر کنم اندر کار ایشان، که اگر آهنگ وی کنم عهد شکسته باشم و سوگندان، دروغ کرده و اهل مکه مرا ملامت کنند و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه