قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 434

صفحه 434

ردا: جامه‌ای که روی جامه‌های دیگر پوشند، جبه و بالا پوش.

رستن: نجات یافتن.

رسته شدن: رهایی یافتن.

رسیدن: تمام شدن، پایان یافتن.

رفعت مناب: والامقام.

رقعه: یادداشت و نامه.

رکابدار: خادمی که رکاب اسب را بگیرد تا مخدوم او سوار شود، پیاده‌ای که همراه سوار راه رود.

رمح: نیزه.

رمل: فنی که به وسیله‌ی آن طالع کسان را به دست آرند و از آینده خبر دهند و هدف آن وقوف بر احوال عالم است و صاحب این عَلَم را رمّال گویند.

رمه: گله.

روزگار بردن: وقت تلف کردن وقت گذراندن.

روزگار می‌شود: وقت می‌گذرد.

روزی چند: چند روزی.

روستاق: معرب روستا.

روضه‌ی رضوان: باغ بهشت.

روی دیدن: صلاح دیدن، مناسب دانستن، ممکن دیدن.

روی نبودن: صلاح و صواب نبودن.

رهبان: زاهد ترسایان برخی آن را مفرد و بعضی جمع و برخی به هر دو معنی گرفته‌اند.

رهیدن: نجات یافتن.

ریاضت: ورزش، تمرین و ممارست.

ریش: زخم و جراحت.

ز

زاد: توشه.

زبانیه (جمع زبنیه) فرشتگان شکنجه، نگهبانان دوزخ.

زبور: کتاب داود (ع).

زبون کردن: شکست دادن، درمانده کردن.

زخم، ضربت.

زدن: رفتن.

زمان تا زمان: به زودی، عنقریب.

زمان یافتن: فرصت کردن.

زُنَّار شَمّاسی: کمربندی که خادم کلیسا برکمر می‌بست.

زندیق: ملحد، بی دین.

زنگی: غلام سیاه، چون غالبأ غلامان سیاه را از زنگبار می‌آورده‌اند، لذا ایشان را زنگی هم گفته‌اند.

زوال: وقت متمایل شدن آفتاب است از میانه‌ی آسمان.

زوبین: نیزه‌ی کوچکی که سر آن دو شاخه بود و در جنگهای قدیم به روی دشمن پرتاب می‌کردند.

زهره: پوستی کیسه مانند که به جگر چسبیده و محتوی صفرا می‌باشد، جرأت.

زهی (نا مسلمانی): دریغا، ادات تفجّع.

زین: آرایش و خوبی و زیب.

زینهار: این کلمه دراین کتاب به معانی مختلفی بکار رفته: زینهار

1 – البته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه