دقيقاً يادم هست كه ما با رهبر شهيد وعده اي ديگر در تاريخ 21\2\1350 از مزار شريف به منظور تحصيل علوم اسلامي حركت كرديم،
هاي ديگر در تاريخ 12 / 12 / 1350 از مزارشريف به منظور تحصيل علوم اسلامي حركت كرديم، در كابل بوديم كه سال نو شد، از آنجا آمديم طرف جلال آباد، تا اينكه به مشهد رسيديم و از آنجا به قم آمديم. در اينجا من
من يك آشنايي داشتم به نام آقاي عرفانيان كه از وابستگان ما بود، ايشان وعده داد كه زمينه ي تحصيل ما را در قم فراهم خواهد كرد. در قم در يك مسافر خانه ساكن شديم، روز ها به مدرسه فيضيّه ميآمديم، يك روز رفتيم محضر آية الله مرعشي، علماء و بزرگان حوزه علميه اطراف ايشان را گرفته بودند، ما هم رفتيم با همان لباسهاي محلي داخل جمع آنها شديم و از آية الله نجفي مرعشي خواستيم كه براي ما يك استخاره كند كه در قم بمانيم يا برويم نجف براي تحصيل.
ايشان استخاره كرد. استخاره كه تمام شد گفت: استخاره خوب است اينجا بمانيد. بعد از آنكه استخاره ما خوب آمد، آية الله مرعشي خادمش را دستور داد كه مقداري پول براي ما بياورد. خادم پول را كه آورد و بما داد، دقيقاً يادم هست كه رهبر شهيد استاد مزاري با صراحت لهجه گفت: ما براي پول نيامده ايم، فقط آمده ايم كه استخاره كنيم فوراً پول را به ايشان پس داد، آية الله مرعشي نجفي كاملاً از رفتار ايشان تعجب كرد و اين طرز برخورد كاملاً استثنايي بود. چنين همت والا و بلند عجيب بود كه بگويد ما به پول احتياج نداريم، فقط براي تحصيل آمده ايم.
در همانجا يادم هست كه چند لحظه اي كه ما آنجا بوديم، اصلاً وضعيت برخورد نسبت بما عوض شد، و در يك عملكرد رفتاري، مورد احترام همگان قرار گرفتيم و از خود ابراز شخصيت كرديم، فوراً براي ما چاي خواستند، وقتي كه از حسينيه آية الله نجفي مرعشي بيرون آمديم با اشاره ايشان يك عده ما را بدرقه كردند و بلند شدند.
گوينده: سيدعبدالعظيم حسيني مزاري
تهيه و تنظيم: محمداسحاق فياض
در پيچ و خم راه پله ها
در پيچ و خم راه پله ها
اوايل انقلاب و جهاد بود كه گروپ توحيد را در شيخعلي و تركمن تشكيل داديم گروپ توحيد از گروپ هايي بود كه ضربه هاي بسيار سختي بر پيكر رژيم كمونيستي وارد كرده بود كه خود خاطرات طولاني و دل نشيني دارد.