تاریخ و ذوالقرنین جلد 1 صفحه 12

صفحه 12

لمؤلفه:

شاهی که نعمت دو جهان از نوال اوست تکمیل کائنات ز فیض کمال اوست

نه چرخ مستدیر (1)و مضافات او تمام یک میوه از نهال ریاض جلال اوست جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم (2) شأنه و تقدست اسمائه؛ تکمیل شئونات آفرینش را به ایجاد (3) عقل کل پرداخت و عقل کل را رهنمای سبل (4) و هادی جزء و کل ساخت؛ اعنی خواجه لولاک و مقصود از آفرینش آب و خاک و مدعوّبه دعوی ما عرفناک.

لمؤلفه:

محمد زبده امکان خلیل حضرت یزدان کفیل رزق انس و جان وکیل خالق یکتا

رخش در پرده، انجم را ز شرم پرده اش برقع تنش بی سایه، عالم را به زیر سایه اش مأوا امّی لقبی که رساله علوم اولین و آخرین را بی سعی زبان و بیان به نگاهی خواند و اسرار ملکوت (5) و لا هوت را از انهای قدسیان جبروت به ایمائی (6) داند. در عروج (7) بر مدارج معارج ملکوتش ریبی نیست [2] و کوته نظران را در عدم ادراک به این رتبه که ماورای پایه بشریت است، چندان عیبی نه: (ماللتراب و رب الارباب). هرکه آرزوی ادراک مقاماتش دارد، فرق ارادت به درگاه ولایت باب علمش گذارد که (انا مدینه العلم و علی بابها). (8) زهی یداللّهی که باب خیبر را به زور بازوی الهی کند و فرق دشمنان دین مبین را به خاک ذلت و تباهی آکند. بعد از نبی، خلیفه بلافصل است و پس از او یازده تنت.


1- . گرد، دوّار
2- . ملی: (عظمت)
3- . ملی: (جاده)
4- . راه ها
5- . عالم مجردات بطور مطلق که جبروت و ناسوت در زیر آن واقعند و لا هوت بالای آنست.
6- . اشاره
7- . بالا رفتن
8- . حدیث نبوی که پیامبر (ص) فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آنست.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه