تاریخ و ذوالقرنین جلد 1 صفحه 179

صفحه 179

اصفهان است، جلوس فرمود و شاهزادگان فیروزبخت به پیرامون تخت آسمان رخت چون خیل انجم بر اطراف حکمران فلک چهارم ایستاده و نامداران هر کشور و سرفرازان هر بوم وبر، صف برصف جانفشانی را آماده آمدند. آوای توپ های تندر فغان و خمپاره های (1) اژدر دهان و نوای نوبت خانه سلطنت جاوید ارکان، لرزه بر طاق آبنوسی گنبد گردون انداخت و دست گنجور طبع خاقان همت سیر از افشاندن بدره های (2) سیم وزر به آرایش جیب و دامان هر کهتر و مهتر پرداخت. خطیب اریب به انشاد خطبه [ای] غریب که از انشای (3) طبع وقّاد حضرت میرزا صادق وقایع نگار مروزی صاحب تاریخ جهان آرا [ا] ست، زبان گشاد و سامعه زمین و زمان را از استماع آن خطبه که گوهر کان فصاحت است، زیب و زینت داد.

پس از انقضای بزم شیلان نوّاب فلک جناب ولیعهد دوران عباس میرزا که صاحب اختیار امور دار الخلافه طهران بود، زحمت قدوم مسرت لزوم شاهنشاه معدلت توامان را [103] در سرای دلگشای خویش اسباب طویی (4) دلکش مهیا و روز دیگر کاشانه شاهزاده خورشیدلقا از فرّ نزول شهریار توانا طعنه زن سپهر مینا آمد. پیشکشی که سزاوار چنین میهمان و شایسته (5) چنان میزبان باشد و مراتب صداقت و جانفشانی را ترجمان بود، از پیشگاه حضور بحر گنجور گذرانیده و بیش از پیش مورد تفقدات خاطر خطیر همایون گردید. تفصیل آن، موازی یکهزار قطعه سنگ آسمان رنگ از چهار صنف (6) گوهر معادن روم و فرنگ و ده سر اسب مجره تنگ و یکصد نفر هیون نهنگ آهنگ و ده قطار استر صرصر نیرنگ و بدره بدره از آن هوش ربای مردم با فرهنگ و تنگه تنگه از امتعه و اقمشه رنگارنگ است که محاسب و هم، از حساب ثمن هریک به تنگ و گنج باد آورد را در برابر آنها متاع شرمساری در چنگ است. بالجمله صاحبقران موید را هوای تفرج دشت قپچاق و تنبیه ترکمانان پر شقاق بر سر افتاد و به اجتماع (7) لشکر انجم حشر فرمان داد.

لمولفه:

زمین آمد به جنبش از هجوم لشکر بی مرزمین آمد به نالش از غریوگرد غارتگر (8) ر)


1- . ملی و مجلس: (خمپارهای)
2- . ملی: (بدرهای)
3- . مجلس: (انشاد)
4- . ملی: (طوفی)
5- . ملی: (سزاوار)
6- . ملی: (صف)
7- . ملی: (اجماع)
8- . ملی:- (گرد غارتگر)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه