تاریخ و ذوالقرنین جلد 1 صفحه 518

صفحه 518

مؤلّف نیز قطعه ناقابلی درین باب آراست.

لمؤلّفه:

امیر مؤیّد حسن خان که داشت به ملک طبس خیمه و بارگاه

زایل عرب، افتخار عجم زهی میر با رتبه و قدر و جاه

جلیل خوانین شد از فضل حق وکیل خراسان بد از لطف شاه

ثمر بردی از هرچه اسمش ثواب حذر کردی از هرچه نامش گناه

ز فرط صداقت در ایّام بودسفیدش رخ و روی خصمان سیاه

شجاعت چنانش که در روز رزم زدی یک تنه خویش بر یک سپاه

دعای گوی سلطان بد و وز دعانگهدار آن بخت و تخت و کلاه

به مرگ مفاجات شد از جهان دو صد حیف از آن میر با دستگاه

شه از مرگ او بیش افسوس خوردکه شه را بدی بنده بی اشتباه

چو از مرگ او شد خبر خاوری ازین غصّه گردید حالش تباه

به تاریخ بنوشت بی قلب شادوکیل خراسان بمرد آه آه

ذکر ظهور

ذکر ظهور (1) صوفیه نعمت اللهی در ولایت گیلان و عزیمت موکب اعلی به قریه لوشان و دفع ایشان و رسیدن اخبار آذربایجان و رجعت به طهران [312] و مراجعت حاجی میرزا ابو الحسن خان از سفارت دولت انگریز به این سامان

چون نوّاب محمّد رضا میرزای والی گیلان و علی خان اصفهانی وزیرش و برخی از عمله جات ایشان را میلی کامل به مذاق جماعت صوفیه نعمت اللهی و به قانون عموم آن سلسله با کمال اصرار در معاصی و مناهی بودند، لهذا درین مدّت قلیل که در گیلان تسلّطی یافتند، جماعت صوفیّه که در هر ولایت بودند به امیّد منفعت به صوب گیلان شتافتند. کار معاصی در آن ولایت به جایی رسید که پیشوای انام (2) پای از محراب و منبر کشید.ق.


1- . ملی: (حضور)
2- . مردم، خلق.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه