تاریخ و ذوالقرنین جلد 2 صفحه 156

صفحه 156

جمعی مأمور به تصرّف برج و باره فرمود. روز سه شنبه هیجدهم شهر رمضان المبارک سنه یک هزار و دویست و چهل و هفت از طالع بی زوال شاهنشاه دریانوال، قلعه [ای] به آن استحکام مسخّر آمد و در روز دوشنبه عید سعید فطر، مژده این لطیفه غیبی در دار الخلافه طهران معروض رأی دارای دادگر شد. در تاریخ این فتح نمایان، یک رباعی فصاحت بنیان از کلک مؤلف تراوید و یادگار را درین رساله ثبت گردانید.

الرباعی لمؤلفه:

گویند امیرزاده ترشیز گشودچون سرو به جویبار کشمر آسود

از خامه خاوری رقم شد به ورق تاریخ صحیح لفظ ترشیز گشود بالجمله، نوّاب خسرو میرزا، فردای آن روز وارد قلعه سلطان آباد گردید و کدخدایان و ریش سفیدان و اعیان آن ولایت را مورد انواع تفقّدات گردانید. انبارهای مشحون از ذخایر و گنجینه های مخزون از زر و جواهر، اسب و استر و اشتر بیرون از حساب و گلّه گلّه اغنام گذشته از حدّ نصاب، به تصرّف غازیان ظفر اکتساب درآمد و یکان یکان لشکر را قسمتی درخور میسّر شد. نوّاب امیرزاده کامران، مباشرین کاردان در شهر و بلوک برگماشت و علی اصغر خان عجم را با دسته ابواب جمعی به محافظت قلعه گذاشت و مصطفی قلی خان و محمد تقی خان و جمیع برادر و برادرزادگان و قبیله ایشان را اناثا و ذکورا از آن ولایت حرکت داده به ارض اقدس روان داشت و حضرت ولیعهد کامران، [447] نوّاب امیرزاده و سایر امرا و سرهنگان را در ازای این خدمت نوازشی بی نهایت کرد. آوازه تسخیر قلعه ترشیز به گوش اهالی دور و نزدیک رسید و هر مایه دار و بی مایه حساب ها از کار برداشته، در کار خود حیران گردید.

ذکر قتل حاجی فیروز الدین میرزای افغان از حیله بازی فلک فتنه انگیز در ولایت ترشیز

از قراری که در سنه یک هزار و دویست و سی و سه مرقوم قلم خجسته رقم آمد،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه