تاریخ و ذوالقرنین جلد 2 صفحه 268

صفحه 268

بخش 2 ذکر خاتمه کار شاهنشاه دوران و وفات او در دار السلطنه اصفهان و آشوب زمان

اشاره

سر فتنه دارد دگر روزگارمن و مستی و فتنه چشم یار

فریب جهان قصّه [ای] روشن است ببین تا چه زاید شب آبستن است بر ارباب بصیرت و عرفان پوشیده نیست که هر دولت را زوالی است و هر شوکت را وبالی. ذات قدیم، وجود پاک خداوند کریم است و وجود قویم، ذات قدیم کردگار رحیم.

[مصرا] ع:

آن که پاینده و باقی است، خدا خواهد بود

زوال هر دولت را نشانه هاست و وبال هر شوکت را بهانه ها؛ چند بهانه به جهت زوال این شوکت ارجمند به هم رسید که موجب تغییر مزاج اقدس اعلی گردید و جسم مبارک را از فرط غم و غصّه کاهید. سه فقره از آن جمله، اکبر نوائب بود:

اوّل: تسلط جماعت روسیه بر ولایات آذربایجان و اخذ هشت کرور تنخواه نقد از خزانه دولت ابدارکان.

دویم: وفات دو نفر از شاهزادگان عظیم الشأن که ضمیر منیر اقدس را بغایت افسرده [نمود]. یکی حضرت دولتشاه غفران پناه محمد علی میرزا [502] صاحب اختیار ولایات کرمانشاهان و خوزستان و لرستان و دیگری ولیعهد جنّت آرامگاه عباس میرزا- طاب ثراهما- که در حقیقت، دولت متین را دو رکن رکین بودند و روزبه روز بر بروز

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه