تاریخ و ذوالقرنین جلد 2 صفحه 334

صفحه 334

اعظم پروریده شد و بالاخره بر روی او نیز دویده. شاهنشاه آگاه را از حرکات ناهنجار او روزبه روز رنجشی تازه دست می داد و باز به سبب وفور حبّ اولاد، ابواب [532] عفو اغماض بر چهره او می گشاد. بعد از فوت خاقان مغفور تاکنون گاهی در دار الارشاد اردبیل گاهی در دار السلطنه تبریز با جمعی از برادران گرفتار است و در محبس نیز به سبب فرار از صحبت اخوان در آزار. وقتی، در حضرت خاقان مغفور از تطاولات او شکایت بردم و برحسب امر اقدس این چند شعر به طریق مثنوی ایراد و انشاد کرده درین دفتر بیت یادگار در مقام تذکار و اظهار آوردم.

لمولفه:

چه خوش گفت خاقان با تاج و تخت به شهزاده محمود فیروزبخت

نجابت به فطرت بود ای پسرنه از بطن و از صلب مام و پدر

[533] اگر ز اهل عصمت تو و پارساترا قلتبان گوید و نارسا

چو محمود غزنین گیرم شوی مکن خویش را ثانی غزنوی

نه محمودی ای پورکم کن عبوس ببین حال محمود و دانای طوس

اگرچه بسی داد گنجش نهفت ولی باز مرد سخن سنج گفت

یقین دان که شه مطبخی زاده است به جای طلا نقره ام داده است

شانزدهم: نوّاب همایون

میرزا (1)

با شاهزاده موصوف در صلب و بطن شریک است و در سیئات و اعمال شنیعه معروف در میان ترک و تاجیک. در شمایل ظاهری به خاقان مغفور اشبه از سایر شاهزادگان جلالت ظهور است و این معنی بی شائبه اغراق، بر زبان نزدیک و دور مشهور. صورتی زیبا دارد و قامتی رعنا ولیکن

[مصرا] ع:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

در کسب کمالات کاری نکرده و به جز با ساقیان سیمین ساق و گل رخان در).


1- . تولد: شب جمعه بیست و هشتم شهر جمادی الثانی 1216 (اکسیر التواریخ، ص 209).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه