تاریخ و ذوالقرنین جلد 2 صفحه 500

صفحه 500

فصل سوم:

اشاره

فصل سوم (1) در ذکر اسامی و احوال برادر و اعمام و بنی اعمام و نبایر منسوبان و خویشان خاقان مغفرت نشان و در آن چند فقره است:

فقره اوّل در ذکر اوضاع و احوال برادر والامقام سعادت فرجام آن خاقان مغفرت نشان، حسین قلی خان

بدان که معزی الیه برادر بطنی و صلبی [622] خاقان مغفور بود و برحسب سنّ دو سال کمتر از آن خسرو مسعود. تا سلطان سعید شهید محمد شاه اوّل در قید حیات مستعار می زیست، پیوسته او را به چشم التفات و مرحمت می نگریست. وصایای موکّده در متابعت صاحبقران جهان به او می کرد و او نیز لازمه عزّت و احترام درباره برادر اعلی مقام به عمل می آورد. تا بعد از قضیه خاقان شهید در ولایت شوشی، آن خان مرحوم لشکر نصرت ملزوم را با شاهزادگان جلالت مرسوم ازآن جا برداشته وارد خارج دار الخلافه طهران گردید و چون در باطن با خیال خویش غدری می اندیشید، لهذا از امرا و وزرای خارج و داخل شهر، (2) رویی ندید. نوّاب مهد علیا والده معظّمه شاهنشاه زرّین لوا و سایر امنای جاوید انتما او را از دخول شهر مانع شدند و در خارج خیمه و خرگاه برپا کرده ورود موکب مسعود را منتظر آمدند. بعد از نزول رایات نصرت آیات شهریاری، خان مزبور دامان بندگی بر کمر استوار کرده به استقبال شتافت و چون با قدم ارادت رفته بود، کمال عزّت و احترام یافت.

در روز دعوا با صادق خان کردشقاقی مردانگی ها نمود و به سبب مردانگی های او، دست روزگار ابواب فتح و فیروزی بر چهره هواخواهان گشود. در همان رزمگاه بهی)


1- . ملک: (فصل دویّم)
2- . ملی:+ (آقایی)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه