سیری در اندیشه دفاعی حضرت امام خمینی(ره) صفحه 162

صفحه 162

می‌نشان با آب نورت نار من

لاله کن در گلشن جان خار من

می‌نگر افغان و آه و ندبه‌ام

درپذیر ای مهر تابان توبه‌ام

وقتی امام حسین «علیه‌السلام» از انقلاب درونی حر باخبر شد و او را واقف اسرار ولایت یافت، به خواهرش زینب «علیهماالسلام» فرمود: حال حر را بنگر که چگونه به درد محبت ما گرفتار آمده است؛ توبه‌ی صادق از رفتارش و آب شرم از شک رخسارش هویداست:

حر بیا اینک تو مهمان منی

چون که با جان آمدی جان منی

با خودت جرم عظیم آورده‌ای

لیک در نزد کریم آورده‌ای

آب عشقت می‌دهم مجنون شوی

بی‌سر و پا در میان خون شوی

راه کوتاه است و کوثر عنقریب

لحظه‌ای مانده است تا کوی حبیب

اهل خیمه! حر دگر خویش من است

در قیامت بی‌گمان پیش من است

قمر بنی‌هاشم و رمز ولایت

رمز ولایت، بر قمر بنی‌هاشم در قضیه‌ی مشک و آوردن آب برای اهل حرم پنهان بوده است؛ وقتی حضرت عباس «علیه‌السلام» مشک را بر دوش گرفت و روانه‌ی رود فرات شد، در حیرت فرورفت و پیش خود زمزمه می‌کرد:

گفت: عباس! راز این دستور چیست؟

چشمه بر آن روان مأمور نیست

عشق را کی تشنه‌ی آبی کنند

موج را کی غرق مردابی کنند

آن که دارد در نگینش عرش و فرش

کی شکایت دارد از سوز عطش

در همین حال خود را به آب رسانید و خیره خیره به آن نگریست تا این که آب زبان حال گشود و به او عرضه داشت:

گفت سقا از پی آب آمدی

من سرت گردم چه بی‌تاب آمدی

من خودم مست شراب ساقی‌ام

از خم آب ولایت باقی‌ام

کل شی‌ء حی ز آن رو گشته‌ام

رستم از خود محو در او گشته‌ام

جوش دارم دم به دم از جوش او

تشنه باشم تشنه‌ی یک نوش او

این طراوتها که بینی در من است

جملگی از حاصل آن خرمن است

گر به مولایم رسانی جان من

تا ابد سیراب گردد کام من

چون تو هم رودی از آن دریا شدی

این چنین آشفته سوی ما شدی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه