سیری در اندیشه دفاعی حضرت امام خمینی(ره) صفحه 167

صفحه 167

شرمسار از سرخی او لاله است

آه از بی‌آهی‌اش در ناله است

وقتی علی‌اصغر پدر را می‌بیند، آرام می‌گیرد. و بدین ترتیب می‌فهماند که علت بیقرای او شیر نیست؛ بلکه آب ولایت است که از چشمه‌سار پدرش می‌جوشد و کام نوشیدن این آب نیز، شهادت است؛ به همین دلیل، امام حسین «علیه‌السلام» او را به میدان می‌برد تا تیر حرمله مهمان گلویش شود و او را به مقصودش برساند.از این رو علی‌اصغر با زبان حال به پدر عرض می‌دارد:

گفت پدر من را در آغوشت بگیر

کی مرا باشد تمنایی به شیر

بوسه باران کن لب عطشان من

تا نشانی شور عشق افشان من

تا در آغوش پدر مأموی گرفت

تیری آمد در گلویش جا گرفت

چون حسین بود حلقه‌ی وصل و لقا

همزمان گشته وصالش با خدا

حضرت قاسم و رمز ولایت

حضرت قاسم «علیه‌السلام» چون تربیت یافته‌ی مهد ولایت بود، با مشاهده‌ی صحنه‌های پیکار شهیدان، واقف اسرای شد که از مصدر ولایت عمویش، توسط اصحاب و فرزندانش مورد مکاشفه قرار می‌گیرد. ناگهان جرقه‌ای در او ایجاد شد و اسرار غیبی را از پس پرده‌ی وجود شخصی سید الشهدا بر او نمایان کرد. قاسم دریافت که رخصت حضور و درک حظوظ آن را، جز به شهادت ندهند؛ لذا آشفته و شتابان به محضر مبارک امام حسین «علیه‌السلام» آمد و چنین عرضه داشت:

گفت قاسم با زبان ابتهال

رخصتم ده ای عمو بهر قتال

من کنون آهنگ میدان کرده‌ام

قصد رفتن سوی جانان کرده‌ام

سر کشیدم عشق را از جام دوست

می‌روم اکنون پی پیغام دوست

هر دلی پر شد ز عشق روی تو

می‌شتابد بی‌سر و پا سوی تو

بوسه زد بر پا و دستان حسین

منقلب کرد قلب سوزان حسین

چون حسین عشق برادرزاده دید

دست به گردن برد و آغوشش کشید

امام حسین «علیه‌السلام» برادرزاده را آغوش می‌کشد و قد و بالای یادگار برادر را تماشا می‌کند و عشق لقای حق را در او کامل می‌بیند، با این حال از او می‌پرسد: «مرگ در کام تو چگونه است؟» حضرت قاسم جواب می‌دهد «أحلی من العسل». چگونه مرگ برای او شیرین‌تر از عسل نباشد، در حالی که مشهد او ولایت است و زندگی او جوار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه