بهجت عارفان در حدیث دیگران صفحه 1

صفحه 1

سخن آغازین

« ... خداوند، که نعمتهایش همه گرانمایه است، در دورانهای پی در پی تاریخ، حتّی در روزگاران فَتْرت، هماره بندگانی ویژه دارد که در اندیشهها و ژرفنای خودشان با آنان زمزمه میکند، و در اثر آن، با روشنایی بیداری ویژهای که در چشمها و گوشها و دلهایشان پدید میآورند، و مردم را از مقام خدا بیم میدهند، بسان راهنمایان بیابانهای خشک و سوخته، هر کس را که راه راست را بپیماید، میستایند، و به نجات بشارتش میدهند; و هر کس را که به چپ یا راست کژراهه رود، نکوهش میکنند، و از هلاکت پرهیزش میدهند; و اینچنین است که اینان چراغهای فروزان آن تاریکیها، و راهنمایان آن شبهایند.»(6)آری، در فراز و نشیب تاریخ، فرهیختگان دین آشنا هماره حاملان راستین امانت الهی و تعالیم ناب امامان معصوم(علیهم السلام)، و مرزداران حماسه جاوید شیعه بودهاند، و تداوم و بقای تشیّع بیش از هر چیز مرهون تلاش و مجاهدت آنان است. دانشوران فرزانهای که سالها در حوزههای دینی به دانش اندوزی و تهذیب نفس پرداخته و به درجات عالی علمی، و پایههای والای معنوی نایل گردیده، و از آن پس مشعل هدایت و سعادت انسانها را به دوش کشیدهاند.

شیخ الفقهاء، جمال العارفین، آیت الله العظمی شیخ محمّد تقی بهجت از آن دسته عالمان وارستهای است که اینک پس از یک عمر تحصیل و تهذیب و طیّ مراحل سیر و سلوک عرفانی و نیل به مقامات والای توحیدی، خورشید سان فروغی دگر باره به کالبد جامعه دینپرور افکنده است، که ما «برگی از دفتر آفتاب» شمسِ وجود پرتابش او را در نگاشته نخست خود نمایاندیم، و اکنون به سراغ پروانگان انجمن روحانی معنوی آن «فریادگر توحید» میرویم و اوج افق دیدگاههای او را از زبان تنی چند از شاگردان و یارانش میشنویم. و به دیگر سخن به نظاره مینشینیم ابعاد شخصیّت آن بزرگ را در «بهجت عارفان در حدیث دیگران»، که سرآغاز آن به «کلامی از نور»، آراسته شده، و بدینسان این مجموعه گفتاری است از او و گفتگویی از یاران درباره او. «حَدیثُهُ أَوْ حَدیثٌ عَنْهُ یُطْرِبُنیامید که این نبشته، بارقه هدایت راهپویان کوی دوست گشته، و آنان را «به سوی محبوب» رهنمون گردد، و هُوَالْهادِیدر پایان، با اظهار عجز از سپاسگزاری از همه بزرگوارانی که با مصاحبه و یا نگارش در تکمیل این مجموعه نگارنده را یاری رساندند، از خداوند منّان تقاضا دارم که خود با عنایات خویش از آنان سپاس گزارد، و هُوَالشَّکُورهمچنین از یکی از شاگردان حضرت آیتالله العظمی بهجت که در ویرایش و تدوین از مشورت و راهنماییهایش سود جستم، و نیز از همسرم و فرزندم (محمّدآقا) که در پیاده کردن نوارها و غلطگیری کتاب به کمکم شتافتند و از همه دستاندرکاران انتشارات زائر آستانه مقدّسه حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) تشکر میکنم. و از خوانندگان عزیز تقاضامندم که پیشنهادها و انتقادات و مطالب نو خود را به آدرس قم، ص ـ پ 178 ـ 37165 ارسال فرمایند.

کلامی از نور

بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت

بسم الله الرحمن الرحیمچه باید بکنیم در ابتلائات داخلیّه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا میشویم؟ فکر این را باید بکنیم، آخر ما چکار کردیم که بیسرپرست ماندیم؟اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمیکردیم و نکردیم و نخواهیم کرد، حاضر نیستیم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح میکردیم به این بلاها مبتلا نمیشدیم.حضرت نبیّاکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «نگویم به شما، أَلا اُخْبِرُکُمْ بِدائِکُمْ وَدَوائِکُمْ؟ دائُکُمُ الذُّنُوبُ، وَ دَوائُکُمُ الْإِسْتِغْفارُ»(7) ما میخواهیم هر چه دلمان میخواهد بکنیم امّا دیگران، حق ندارند، به ما اسائهای بکنند; ما خودمان، به نزدیکانمان، دوستانمان، هر چه بکنیم بکنیم، اما دیگران، دشمنان، حق ندارند به ما]اسائهای[بکنند.

آخر ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است، ما خودمان را نمیخواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمیخواهیم آزار ببینیم. آنهائی که طبعشان آزار است، کار خودشان را میکنند، جز اینکه یک کافی و یک حافظ جلوگیری بکند. ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه میرفتیم، چه کسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) را میکشت، چه کسی حسین بن علی(علیه السلام) را میکشت، چه کسی همین را که حالا هست، هزار سال هست، او را مغلولالیدین کرد.ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح میشوند.

ما میخواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید; ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند.بابا با خدا بساز، کار را درست میکند. چرا در خلوت و جلوت دلت هر چه میخواهد، میکنی، مگر نمیفرماید: (وَمَنْ یَتَّقِالله یَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً، وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحتَسِب، و مَن یَتَوکَّل عَلَیالله فَهُوَ حَسْبُه، إنَّ اللهَ بالغُ أَمْرِه، قَدْ جَعَلَاللهُ لِکُلّ شَئ قَدْراً)(8)آیا میشود ما با خدا نباشیم، خدا یار ما باشد در هر جزئی و کلّی، در امور داخله و در امور خارجیّه; پس هیچ چارهای از بلیّات دنیویّه و اخرویّه، داخلیّه و خارجیّه نیست الاّ خدایی بودن و با خدا بودن و با خدائیها معیّت داشتن و تبعیّت داشتن. اما اگر از انبیاء و اوصیاء دور شدیم گرگهای داخل و خارج بلافاصله ما را میخورند.یما اگر خداترس بودیم، از ما میترسیدند کسانی که اص نمیشناسند ما کی هستیم چه کاره هستیم; میترسند کاری بکنند که ما بر آنها غضبناک بشویم، چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست، اگر با خدا هستیم.

عرض کردند به سیّدالشهداء(علیه السلام) که اگر اذن بدهی همین حالا، هیچجا نرفته، از جایت حرکت نکرده هلاک میکنیم دشمنها را ]این را[ جنّ گفتند; فرمود: «والله قدرت من از قدرت شما بیشتر است ـ این کسی است که اسم اعظم بلد است ـ لکن اگر من کشته نشوم، با چی امتحان میشوند این مردمی که اینجورند». ]اینجا[ دار امتحان است، شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید، مابین خودتان و خدایتان عایقی، مانعی، پیدا نشود. اگر اصلاح کردید، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط ]انبیاء و اوصیاء[ خدا اصلاح میکند مابین شما و خلق.حالا واقع شدیم، کار را به جایی رساندیم، ماها، بزرگان ما از «سقیفه» جلوتر از «سقیفه» در آن «حجره» قبل از آن «حجره»، کار را به اینجا رساندیم که وجب به وجب دشمنیم با هم، همه این کارها را دیدهایم که کار ماست این کار و الاّ چرا مسلمانها با هم دشمنند، تا برسد به اینکه غیرمسلمانها دشمنی نکنند با مسلمانها. چرا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه