- دیباچه 1
- پیش درآمد 3
- پدر مسلم علیه السلام 5
- در سایه سار وفا 5
- طلوع مهر 5
- مادر مسلم علیه السلام 6
- خاستگاه تربیتی مسلم علیه السلام 7
- ازدواج مسلم علیه السلام 8
- ثمره پیوند 9
- شجاعت و جنگآوری 10
- ویژگیهای برجسته مسلم علیه السلام 10
- صراحت در بیان حق 12
- دوران امامت امیرالمؤمنین علیه السلام 14
- حضرتمسلمبنعقیل علیه السلام دردورانامامان علیهم السلام 14
- دوران امامت امام مجتبی علیه السلام 15
- جرقههای قیام حسینی علیه السلام 17
- صفحههای آغازین قیام 17
- نامهنگاریهای کوفیان 18
- افزایش نامهنگاریها 19
- مسلم، سفیر امام حسین علیه السلام 20
- آغاز مأموریت مسلم علیه السلام 22
- تلاشهای آغازین مسلمبنعقیل علیه السلام در کوفه 24
- ورود مسلم علیه السلام به کوفه 24
- 1. گسترش دامنه بیعتها 26
- 2. جلب کمکهای مردمی 26
- اقدامات اولیه مسلم علیه السلام در کوفه 26
- 3. خریداری اسلحه 27
- عزل نعمان بنبشیر از فرمانداری کوفه 28
- سخنچینی جاسوسان و امویان 29
- پذیرش فرمانداری کوفه توسط عبیداللَّه 30
- ورود عبیداللَّه به کوفه 31
- اشاره 34
- اوجگیری قیام مسلم بنعقیل علیه السلام 34
- مسلم علیه السلام در دو راهی سرنوشت 35
- مکاتبه مسلم علیه السلام با امام 35
- تعیین جاسوس برای پیدا کردن مسلم علیه السلام 39
- فراخوانی هانی توسط عبیداللَّه 41
- انگیزه و زمینه علنی شدن قیام 44
- علنی شدن قیام مسلم بنعقیل علیه السلام 44
- نخستین رویارویی مسلم علیه السلام 46
- آغاز جنگ روانی علیه مسلم علیه السلام 48
- واپسین آشیان 50
- پراکندگی و تفرقه در سپاه مسلم علیه السلام 50
- آشیانه دوستی 51
- جستوجوی خانهبهخانه برای دستگیری مسلم علیه السلام 54
- فاش شدن آخرین پناهگاه مسلم علیه السلام 56
- سحرگاه نبرد 58
- شهادت مسلم بنعقیل علیه السلام 58
- مسلم علیه السلام در قصر عبیداللَّه 61
- مناظره مسلم علیه السلام با عبیداللَّه 64
- شهادت مسلم علیه السلام 66
- آگاهی یافتن امام از شهادت مسلم علیه السلام 68
- عمارت اول 71
- حرم مطهر مسلم بنعقیل علیه السلام 71
- دورنمایی از حرم حضرت مسلم علیه السلام 71
- اشاره 71
- عمارت دوم 72
- زیارت نامه حضرت مسلم بنعقیل علیه السلام 73
- عمارت سوم 73
- کتابنامه 78
دستور داد سربازان به بام مسجد بروند و ببینند در مسجد چه خبر است. تعدادی سرباز بالای مسجد رفتند و چند دستههای نی را آتش زده و در صحن مسجد انداختند.
تعدادی دیگر، چراغهایی را سر طناب بسته و آنها را آرام آرام از سقف داخل مسجد نمودند تا اگر یاران مسلم علیه السلام در تاریکیهای زوایای مسجد پنهان شدهاند، دیده شوند. آنان هیچ کس را در مسجد نیافتند. به عبیداللَّه اطلاع دادند که هیچ کس در مسجد نیست. او تصمیم گرفت به مسجد برود و دوباره نماز مغرب و عشا را برپا دارد و تیر خلاص را بزند. وی را از درب سدّه که اختفا و امنیت بیشتری داشت وارد مسجد کردند. او دستور داد در شهر جار بزنند:
همگان بایستی نماز مغرب و عشای امشب را در مسجد بخوانند و هر کس نیاید، خونش بر گردن خودش است.
مردم که تازه به خانههای خود رفته بودند، شتابزده تجهیزات نظامی خود را باز کرده و زرهها را از تن بیرون آوردند و عبا بر دوش گرفته و برای اقامه نماز به مسجد آمدند. جمعیت زیادی در مسجد جمع شد. پس از نماز، عبیداللَّه بر منبر نشست و سخن را با ناسزا به مسلم بنعقیل علیه السلام آغاز کرد.
او گفت: «ای مردم! دیدید که پسر نادان و بیخرد