سفیر سعادت صفحه 64

صفحه 64

اندازه خائن و دست‌نشانده باشد. او فکر می‌کرد عمر سعد حداقل رابطه خویش و قومی را حفظ می‌کند.

عبیداللَّه کنایه‌آمیزانه به عمر گفت:

کسی که به او اعتماد شده، نباید خیانت کند. البته گاه به خائنان نیز اعتماد می‌شود، اما آنچه او در مورد دارایی‌ها و قرض‌هایش گفته، تو بنابر وصیت او هر چه می‌خواهی می‌توانی انجام دهی و اختیار داری و اما در مورد حسین علیه السلام [باید بگویم] اگر او قصد [حکومت و ریاست و جان] ما را نداشته باشد، ما نیز کاری به او نخواهیم داشت، ولی اگر چنین خیالی داشته باشد، هرگز از او نخواهیم گذشت و نیز در مورد جسد مسلم علیه السلام، [بایستی بگویم] هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نیست. من او را خواهم کشت و هر چه بخواهم با مرده او خواهم کرد. (1)

مناظره مسلم علیه السلام با عبیداللَّه‌

پس از وصیت مسلم علیه السلام، مناظره‌ای بین او و عبیداللَّه درگرفت. در ابتدا او رو کرد به مسلم علیه السلام و گفت:

ای پسر عقیل! این مردم در کنار هم زندگی می‌کردند و اختلافی بینشان نبود، اما تو در میان آنها پراکندگی


1- الارشاد، ج 2، ص 61؛ مقاتل الطالبیین، ص 70؛ تاریخ الطبری، ج 5، ص 376
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه