سلمان محمدی صلی‌الله علیه و آله استاندار مدائن صفحه 114

1. ازدواج‌

سلمان با زنی از قبیله «بنی کَنده» ازدواج کرد. هنگامی که سلمان برای خواستگاری وارد خانه آن زن شد، آذین بندی‌هایی را دید و به صاحب‌خانه اعتراض کرد، امّا وقتی شنید که زن ثروتمند است و این پرده‌ها و آذین بندی‌ها جهیزیه اوست، قانع شد. (1)

شب عروسی فرا رسید، سلمان کنار همسر خود نشست، دست خود را روی پیشانی او گذاشت و برای او دعای خیر و برکت کرد و گفت: آیا حاضری از من اطاعت کنی؟ زن جواب داد: من در این مکان برای اطاعت تو نشسته‌ام. سلمان ادامه داد: پیامبر محبوب من به من سفارش کرده که هرگاه شب عروسی کنار همسر خویش نشستی، زندگی را با اطاعت خداوند آغاز کن، اکنون با من حرکت کن.

آن‌گاه سلمان و همسرش با هم به مسجد رفتند، ساعتی به نماز و نیایش پرداختند و سپس به خانه برگشتند. هنگام صبح، گروهی از دوستان و یاران سلمان به دیدن او آمدند و پس از گفتن تبریک، از رضایت و خصوصیات همسر او پرس و جو کردند، ولی سلمان با ناخرسندی روی خود را از آنان برگردانید و گفت:

إنَّما جَعَلَ اللهُ السُّتورَ وَ الخُدُورَ، وَ الأَبوابَ لِتُواری ما فیها ...