- فصل دوم: کرامات حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام 1
- بخش اول: کرامات وعنایات حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام 1
- اشاره 1
- کرامت سوم: 4
- کرامت چهارم: 5
- کرامت پنجم: 6
- کرامت ششم: 7
- کرامت نهم: 10
- کرامت دهم: 12
- کرامت یازدهم: 13
- کرامت دوازدهم: 15
- کرامت سیزدهم: 16
- کرامت چهاردهم: 18
- کرامت پانزدهم: 19
- کرامت شانزدهم: 20
- کرامت هفدهم: 21
- کرامت هجدهم: 26
- کرامت نوزدهم: 29
- کرامت بیست و یکم: 33
- کرامت بیست و دوم: 34
- کرامت بیست و سوم: 35
- کرامت بیست و چهارم: 36
- کرامت بیست و پنجم: 37
- کرامت بیست و ششم: 38
- کرامت بیست و هفتم: 39
- کرامت بیست و هشتم: 40
- کرامت بیست و نهم: 43
- کرامت سی و یکم: 46
- کرامت سی و دوم: 47
- کرامت سی و سوم: 48
- کرامت سی و چهارم: 49
- کرامت سی و پنجم: 51
- کرامت سی و ششم: 52
- کرامت سی و هشتم: 53
- کرامت سی و نهم: 54
- کرامت چهلم: 56
- کرامت چهل و دوم: 57
- کرامت چهل و سوم: 58
- کرامت چهل و چهارم: 59
- کرامت چهل و ششم: 60
- کرامت چهل و هفتم: 62
- کرامت چهل و هشتم: 65
- کرامت پنجاهم: 66
- کرامت چهل و نهم: 66
- کرامت پنجاه و دوم: 69
- کرامت پنجاه و چهارم: 71
- کرامت پنجاه و سوم: 71
- کرامت پنجاه و پنجم: 76
- کرامت پنجاه و هفتم: 77
- کرامت پنجاه و ششم: 77
- کرامت پنجاه و هشتم: 78
- کرامت پنجاه و نهم: 79
- کرامت شصتم: 82
- کرامت شصت و دوم: 87
- کرامت شصت و سوم: 90
- کرامت شصت و چهارم: 91
- کرامت شصت و پنجم: 92
- کرامت شصت و ششم: 94
- کرامت شصت و هفتم: 95
- کرامت شصت و هشتم: 96
- کرامت شصت و نهم: 97
- کرامت هفتادم: 98
- کرامت هفتاد و یکم: 99
- کرامت هفتاد و دوم: 103
- کرامت هفتاد و سوم: 107
- کرامت هفتاد و چهارم: 108
- کرامت هفتاد و ششم: 109
- کرامت هفتاد و پنجم: 109
- کرامت هفتاد و هفتم: 110
- کرامت هفتاد و هشتم: 111
- کرامت هشتادم: 112
- اشاره 115
- کرامت هشتاد و دوم: 116
- کرامت هشتاد و سوم: 119
- کرامت هشتاد و چهارم: 119
- کرامت هشتاد و پنجم: 120
- کرامت هشتاد و ششم: 121
- کرامت هشتاد و هفتم: 123
- کرامت هشتاد و هشتم: 127
- کرامت هشتاد و نهم: 128
- کرامت نودم: 129
- کرامت نود و یکم: 131
- کرامت نود و دوم: 132
- کرامت نود و سوم: 153
- کرامت نود و چهارم: 157
- کرامت نود و پنجم: 158
- کرامت نود و ششم: 158
- کرامت نود و هفتم: 159
- کرامت نود و هشتم: 160
- کرامت نود و نهم: 161
- کرامت صدم: 162
- کرامت صد و یکم: 164
- کرامت صد و دوم: 165
- کرامت صد و سوم: 167
- کرامت صد و چهارم: 168
- کرامت صد و ششم: 170
- کرامت صد و هشتم: 171
- کرامت صد و هفتم: 171
- کرامت صد و نهم: 172
- کرامت صد و دهم: 173
- کرامت صد و یازدهم: 174
- کرامت صد و دوازدهم: 175
- کرامت صد و سیزدهم: 177
- کرامت صد و چهاردهم: 179
- کرامت صد و پانزدهم: 183
- کرامت صد و شانزدهم: 184
- کرامت صد و هفدهم: 185
- کرامت صد و هجدهم: 187
- کرامت صد و نوزدهم: 189
- کرامت صد و بیستم: 191
- کرامت صد و بیست و یکم: 193
- کرامت صد و بیست و دوم: 193
- کرامت صد و بیست و سوم: 196
- کرامت صد و بیست و چهارم: 200
- کرامت صد و بیست و پنجم: 201
- کرامت صد و بیست و ششم: 202
- کرامت صد و بیست و هفتم: 204
- کرامت صد و بیست و نهم: 206
- کرامت صد و سی ام: 212
- کرامت صد و سی و یکم: 215
- کرامت صد و سی و دوم: 216
عالم عادل سید حسین شوشتری رحمه الله می فرماید: وقتی برای زیارت با حاج سید علی شوشتری و خاتم المجتهدین شیخ مرتضی انصاری رحمه الله به کربلاء مشرف شدیم، من به منزلی که همیشه به آنجا می رفتم، وارد گشتم، دیدم صاحب منزل از من پریشان تر است، پس به زیارت حضرت عبّاس علیه السلام مشرف شدم و پس از فراغ از نماز و زیارت، شبکه های ضریح مقدس را در برگرفته و عرض کردم: ای مولای من! می دانید من زوار شمایم و چیزی ندارم، هنوز کلامم تمام نشده بود که دیدم از شبکه های ضریح چیزی حرکت کرد و نزد من افتاد، آن یک سکه شامی بود که قیمتش در آن زمان دو قران و دو شاهی بود. آن را برداشته و شکر حق تعالی را به جا آوردم.
کرامت پنجاه و هشتم:
از مرحوم حاج احمد تهرانی، معروف به کربلایی احمد که یکی از پیر غلامان آقا امام حسین علیه السلام بوده چنین نقل شده:
حاج ملا آقاجان زنجانی رحمه الله در یکی از سفرهایش به کربلاء و در حال تشرف به حرم حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام مشاهده می کند که عده ای از یکی از قبیله های اطراف کربلاء، همراه با دختر و پسری به حرم آمده و داد و فریاد عجیبی در حرم به راه انداخته بودند.
وقتی حاج ملا آقاجان زنجانی رحمه الله علت را سوءال کردند، گفتند: در بین اعراب بادیه رسم است وقتی دختری هنوز به خانه شوهر نرفته با شوهرش ارتباطی نداشته باشد، و چنان چه حملی بر دارد، متهم می شود.
این دختر نیز هنوز به خانه شوهر نرفته است ولی نامزد دارد و قسم می خورد که توسط نامزدش حامله شده ولی او قبول نمی کند، به همین خاطر به حرم حضرت