- (3) 1
- اقراربه نبوت پیامبرپیشاز تولد حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) 1
- (حمایت از پیامبر) 1
- -1 1
- حضرت ابوطالب وپیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) 1
- مدافع راستین رسالت وامامت 1
- امانتدارِ وصایا 2
- کفالت از رسول خدا 2
- (تشویق به همراهی پیامبر سفارش ایشان بود) 4
- شعب ابوطالب 4
- -1 6
- (3) 6
- حضرت ابوطالب و ولایت 6
- -2 6
- فضائل 7
- اقراربه نبوت و ولایت وحضرت زهرا 7
- رتبه ایمان 7
- وصایت حضرت ابوطالب از حضرت ابراهیم علیه السلام 9
- هرگز بتی را نپرستیدند!!! 9
- 1 9
- در کلام امیرالمومنین علیه السلام 9
- (شفاعت پیامبر) 10
- در کلام موسی بن جعفر علیه السلام 10
- گفتار معصومین درباره حضرت ابوطالب علیه السلام 10
- (ایمان ابوطالب بر آفریدگان میچربد) 11
- (استدلال امام سجاد بر ایمان حضرت) 11
- (خداوند ضامن او است) 12
- گفتار ابن ابی الحدید 13
- (نور پدرم ابوطالب روشنی های همه آفریدگان را خاموش می کند) 13
- مقام حضرت ابوطالب علیه السلام از دیدگاه مخالفین 13
- ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه» 14
- ابن وحشی 15
- تلمسانی 15
- نام لقب کنیه 15
- معرفی اجمالی 15
- توسل به حضرت ابوطالب علیه السلام 16
- نسب حضرت 16
- اشعار 17
- حضرت ابوطالب ، شاعر توانا 17
- مدح حضرت ابوطالب علیه السلام 23
- این مرغ طبع مست من خواهد ز نو غوغا کند 23
- ابوطالب که عمران است نامش 24
- نبود راه تو از دین !جدا ابوطالب 24
- قلم به گرفتم که تا کنم انشا 26
- !مدافعِ حرمِ کبریا، ابوطالب 26
- شده طوطیّ طبع من ثناخوان ابوطالب 27
- قلم قاصر به انشای سجایای ابوطالب 27
- وفات 28
- اشاره 29
- کتابنامه حضرت ابوطالب علیه السلام 29
- گفتار ابن ابی الحدید 35
- مقام حضرت ابوطالب علیه السلام از دیدگاه مخالفین 35
- در روایت «عفیف کندی» 35
- ابن وحشی 36
- تلمسانی 37
- معرفی اجمالی 37
- نسب حضرت 37
- نام لقب کنیه 37
- توسل به حضرت ابوطالب علیه السلام 38
شعر ابن ابی الحدید در منقبت حضرت ابوطالب علیه السلام
ابن ابی الحدید معتزلی از علمای عامه در فضل و منقبت حضرت ابوطالب اینگونه اعتراف به مقام ایشان مینماید:
وَ لوْ لا أَبُوطالِبٍ وَ ابْنُهُ
لَما مُثِّلَ الدّینُ شَخْصاً فَقاما
فَذاکَ بِمَکَّهَ آوی وَ حامی
وَ هذا بِیَثْرِبَ جَسَّ الْحَماما
یعنی اگر حضرت ابوطالب علیه السلام و فرزندش امیرالمؤمنین علیه السلام نبودند هیچ اثری از اسلام نمی ماند. ابوطالب علیه السلام در مکه پیامبر را پناه داد و حمایت کرد و فرزندش علی بن ابیطالب علیه السلام نیز در مدینه در رکاب او جنگید و او را یاری نمود.
وفات
روایت شده است که چون ابوطالب وفات یافت، به پیغمبر وحی شد «از مکه خارج شو که یاورت از دنیا رفت»! این مرد پدر علی (علیه السلام) است.»
حضرت ابوطالب در 26ماه رجب المرجب وبه قولی سه روز پس از وفات حضرت خدیجه در سال دهم بعد از بعثت از دنیا رفتند که بر اپر زیادی حزن پیامبر در آن سال آنرا عام الحزن نامیدند.
هنگامی که جنازه ابوطالب را می بردند تا در حجون دفن کنند( حجون دامنه کوهی درمکه است و به قبرستان «جنه المعالا» معروف می باشد. امروز این نقطه درکنار خیابان و پلی است که به نام ابوطالب معروف است. خدیجه و عبدمناف جد دوم ابوطالب و قاسم اولین پسر پیغمبر که در کودکی وفات یافت همگی در آنجا آرمیده اند.) پیغمبر با پای برهنه در حالی که به سختی می گریست دنبال جنازه او راه می رفت و می گفت: چه عموی خوبی برای من بودی، بعد از تو کجا بروم؟! مورخ مشهور ابن هشام می نویسد: هنگامی که حضرت ابوطالب از دنیا بار سفر را بستند قریش بیش از پیش به آزار حضرت پرداختند، تا جائی که مردی از سفیهان قریش با پیغمبر درگیر شد و خاک به سر حضرت پاشید. وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با آن وضع وارد خانه اش شد، یکی از دخترانش (بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها ) برخاست و در حالی که خاک از سر و لباس پدر فرو می ریخت می گریست، و پیغمبر به دخترش می گفت: دخترکم! گریه مکن که خدا پشتیبان پدر توست، و می فرمود،: قریش نتوانستند مرتکب کاری شوند که مرا بیازارد تا اینکه حضرت ابوطالب از دنیا رفتند.( سیره ابن هشام جلد 2 ص 282)