غدیر در سیره حضرت ابوالفضل علیه السلام صفحه 71

صفحه 71

همچو دریا در خروشم، نیش هر تیر است نوشم

تا کنم خشنود با جانبازیم خیرالنّسا را

ای به شخصیّت متّکی در روز عاشورا ولایت

ای سپهر جود، ای بحر کرم، کوه عنایت

بعد مصباح الهدی روی تو مصباح هدایت

روی و موی و خطّ و خال و خُلق و خویت جمله آیت

نینوا را نینوائی، رهبر کلّ قوایی

فتح را صاحب لوایی، درد عالم را دوایی

از تو می گیرد مریض دل دوا را و شفا را

خضر هنگام عطش از آتش دل جرعه نوشت

بردباری سجده آورده به عزم سخت کوشت

قصّۀ کرب و بلا از خردسالی درّ گوشت

هم علمداری به کف هم مشک سقّایی به دوشت

بحر، عطشان لب تو، صبر درس مکتب تو

سوز داده شور داده محفل اهل ولا را

انبیا شب های جمعه زائر صحن و سرایت

اولیا آرند حاجت سوی ایوان طلایت

چشم ها رود فرات و سینه ها کربلا و بلایت

پوسف زهرات فرموده که جان من فدایت

کربلا محو جمالت، علقمه بزم وصالت

خلق مات شور و حالت، چشم زهرا بر جمالت

ای که وجه الله دیده در رخت وجه خدا را

شمع جمع محفل اولاد ختم المرسلینی

راستی فرزند دلبند امیرالمؤمنینی

مادرت زهراست گر چه زادۀ امّ البنینی

تا قیامت در تمام نسل ها شور آفرینی

جان اسیر بیقرارت، دل همیشه داغدارت

چشم «میثم» بر مزارت، گوهر اشکم نثارت

بر سر کویت گدایم کن گدایم شهریارا

نخل میثم

ای بحر، خجل از لب عطشان تو عباس

ای بحر، خجل از لب عطشان تو عباس

ای عشق و وفا آمده حیران تو عباس

ای در ره دلدار به کف جان تو عباس

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه