- حضرت رقیه سلام الله علیها 1
- علت شبهه افکنی در شهادت حضرت رقیه س 1
- نام حضرت 1
- نام های دیگر حضرت رقیه سلام الله علیها 1
- نسب حضرت رقیه سلام الله علیها 1
- لباب الأنساب 4
- رقیه سلام الله علیها در اسناد تاریخی 4
- منابع کتابی 4
- الملهوف (که به لُهُوف مشهور است) 4
- کامل بهایی 5
- روضه الشهداء 6
- المنتخب طُرِیحِی 6
- شَعشعه الحسینی 8
- ینابیع الموده 9
- در اشعار 9
- تعمیر قبر مطهر حضرت رقیه س 10
- امام حسین ع و معرفی جانشین بعد از خود به حضرت رقیه س 13
- هدایت شدن بواسطه توسل به حضرت رقیه س 14
- شفا یافتگان بواسطه توسل به حضرت رقیه س 15
- شفای مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده 15
- شاهد بر شهادت پدر و وقایع روز عاشوراء 21
- مصائب حضرت رقیه سلام الله علیها 21
- گرسنگی و تشنگی 22
- رنج و سختی اسارت 23
- منزل در خرابه ویران 25
- ترس از خراب شدن خرابه 26
- شباهتهای حضرت رقیه س به حضرت زهراء س 27
- دفن شبانه 27
- گریه های بیدار کننده 30
- گریه کنندگان بر پدر 33
- ضرب تازیانه 33
- مدافع و یاری کننده امام زمان وقت 34
- اولین ملحق شوندگان به پدر 36
- علت وجود خرابه در کنار قصر یزید 37
- مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها 37
- تعمیر قبر مطهر حضرت رقیه س 38
- اقرار اهل سنت به مرقد حضرت رقیه س 38
- آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی (ره) 40
- نظر علماء 40
- حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی 41
- آیت الله العظمی روحانی 42
- آیت الله العظمی صافی گلپایگانی 42
- آیت الله العظمی مظاهری 43
- آیت الله العظمی نوری همدانی 43
- آیت الله العظمی مکارم شیرازی 43
سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیه السلام ، ص 27
گرسنگی و تشنگی
وداع امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با اهل بیت علیهم السلام صحنه ای بسیار جانسوز بود، ولی آخرین صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ایشان با دختری سه ساله بود .هلال بن نافع ، که از سربازان دشمن بود، می گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم . دیدم امام حسین علیه السلام ، پس از وداع با اهل بیت خود، به سوی میدان می آید در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهای لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:« یا ابه ! انظر الی فانی عطشان » ؛ بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام.شنیدن این سخن کوتاه ولی جگر سوز از زبان کودکی تشنه کام ، مثل آن بود که بر زخمهای دل داغدار امام حسین علیه السلام نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بی اختیار اشک از دیدگانش جاری شد. با چشمی اشکبار به آن دختر فرمود:« الله یسقیک فانه وکیلی » ؛ دخترم ! می دانم تشنه هستی خدا ترا سیراب می کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است .امام حسین علیه السلام به او فرمود: کنار خیمه بنشین تا برای تو آب بیاورم. آنگاه امام حسین علیه السلام برخاست تا به سوی میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت : « یا ابه این تمضی عنا؟ » ؛ بابا جان کجا می روی ؟ چرا از ما بریده ای ؟ امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلی پر خون از او جدا شدهلال می گوید: پرسیدم این دخترک که بود و چه نسبتی با امام حسین علیه السلام داشت ؟به من پاسخ دادند: او رقیه علیهاالسلام دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است . (1)