در شعاع جانان صفحه 102

صفحه 102

در تابستان و یا ایام تعطیلی که حوزه علمیه تعطیل میشد، شاید آخرین نفری بودم که از قم خارج میشدم و به هنگام شروع درس، اوّلین نفری بودم که در درسها با آمادگی کامل حاضر میشدم. و این کار همیشگی من بود».(1)

راهی جز راه ثقلین نپیمودم

مرحوم علامه میفرمود: در این 60 سالی که من در حوزه علمیه بودم، برنامهای به جز تحصیل و تحقیق و دست یابی به رویهی آل محمّد علیهم السلام نداشتم.

مؤید این مطلب را در صفحات قبل به طور مجمل اشاره نمودیم که مرحوم علامه میفرمود: «پدرم (مرحوم آیت الله سید مرتضی موحد ابطحی) مرا ممنوع کرده بود به اینکه، تا مادامی که از نظر فقهی استعداد و آمادگی برای اجتهاد و پیدا شدن نظریه و رأی برای خودم نباشد، حق ورود در تحصیل فلسفه را ندارم. لذا حدود چهار سال از این کار گذشت. بعد از آن، چون منطق را در اصفهان خوانده بودم، در قم از منظومه سبزواری تا اسفار، خدمت اساتید دیگر غیر مرحوم آقای آیت الله سید محمّد حسین طباطبایی صاحب تفسیر، آنها را برگزار کردم، اساتید بزرگی که همه از دنیا رفتند. دروس فلسفه را فرا گرفتم، با این امتیاز که هیچ شب در این هفت سال که من تحصیل اسفار و شفا کردم به غیر از دو شب که مهمان داشتم مطالعه پس نداشتم یعنی پس از درس گرفتن از استاد، مطالعه نکردم، یعنی برای خودم عیب میدانستم که یا اسفار بخوانم یا شفاء، آنگاه استاد برای من بیان کند و من شب مطالعه کنم. این امتیاز شاید در اقران من کم بود و طبق آن آگاهیهایی که داشتم مطالعه و مباحثه آنها بعد از درس بود.

ما وقتی دروس فلسفه را میخواندیم، گفتیم که ما دیگر اصلاً با فلسفه کاری نداریم، یعنی مسائلی برای من کشف شد یا با مطالعه یا با تذکرات یا به هر صورت به من نشان داده شد   که راه من، فقط راه ثقلین است: «کتاب و عترت». با این که از روز اول که ما وارد شدیم، دنبال فقه و فلسفه بودیم. من قانون بوعلی سینا، شرح نفیسی اسباب را در زمینهی طب هم خواندم. شاید در تابستان، من


1- شب های بهار، ص 5
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه