در شعاع جانان صفحه 27

صفحه 27

وقتی مادرم از خواب بیدار میشوند، به دنبال هندوانه به بازار میروند، اما در آن فصل زمستان هندوانه پیدا نمیشد تا آنکه مرحوم حاج سید جلال طالقانی، پسر خالهی من که خدایش او را رحمت کند، با سختی فراوان، دو تا هندوانه پیدا میکند و آن را به مبلغ گرانی خریده و برای مادرم میآورد.

و الان هم هیچ میوهای به اندازهی هندوانه، برای من لذت بخشتر نیست و در اغلب ماه های سال در خانه من، هندوانه وجود دارد».(1)

مادر به همین جهت، تا زمانی که در قید حیات بود، ایشان را به این پوشیدن لباس سیاه در عزای سالار شهیدان، سفارش میکرد و بعد از رحلت ایشان، مرحوم علامه به این وصیت و سفارش پایبند بوده و در ایام محرم جامهای مشکی بر تن میکرد.(2)

عنایت امام زمان ارواحنافداه به مادر

این بانوی مکرمه که شدیداً دلبستهی به امام زمان ارواحنافداه بود، در اوج فشارها و سختیها نیز در توسل به ذیل عنایات آنحضرت و پدران و اجداد آن بزرگوار دمی غافل نبودند.

شبی در عالم رؤیا این بانوی مجلله به دیدار آقا و مولایشان حضرت بقیت الله الاعظم ارواحنافداه نائل میگردند و آقای مهربان و پناه درماندگان به ایشان میفرمایند:

«برای رفع گرفتاری هایت نماز ما را بخوان».

ایشان میگوید: به حضرت عرضه داشتم به دلیل گرفتاریها و بچه داریِ زیاد و این همه مشکلات فرصت نمیکنم نمازتان را بخوانم. امام زمان ارواحنافداه خطاب به ایشان فرمودند:

«پس دعای (الهی عظم البلاء)را بخوان».


1- شب های بهار، ص3
2- اقتباسی از کتاب کاشف الکرب، کرامت 4
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه