در شعاع جانان صفحه 351

صفحه 351

خوانی و سینه زنی به طرف مسجد امام حسن علیه السلام راه افتادند و خلاصه بازار تعطیل شده و شوری به پا شد.

وقتی منبر را در مسجد گذاشتیم، رفتم بالای پله اول منبر و بلند گفتم: آمین، رفتم بالای پله دم، بلند گفتم:آمین، رفتم روی خود منبر و بلند گفتم:آمین! و بدون آنکه بنشینم گفتم: ایها الناس! اوّلین باری که پیغمبر وقتی منبرشان در مسجدالنبی ساخته شد و روی پله ها میرفتند آمین گفتند. وقتی اصحاب از حضرت سؤال کردند گه چرا آمین میگویید، پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم.

بعد خطبهای خواندم و گفتم: ای مردم! همت کردید و منبر این مسجد ساخته شد، خود مسجد چه میشود؟

خانم شریفی بلند شد و دو قطعه زمین اهدا کرد که من آن را با اجازه آیت الله العظمی بروجردی به مبلغ 51 هزار تومان فروختم و با کمکهای مردمی دیگر، آن مسجد را که بسیار کهنه شده بود تجدید بنا کردیم و در آن زمان من کمتر از 30 سال سن داشتم.(1)

به هر تقدیر این علّامهی بصیر،حدود دو سالی را در آباده به سر برده و به تبلیغات دینی و مبارزه با فرق ضاله پرداخت که هدف اوّلیه معظم له براساس دستور اکید مرجعیّت وقت شیعه همین بود و با توکل به خدا و توسل به امام زمان ارواحنافداه در این راه خطیر موفق شدند.

مأموریت و ورود تاریخی و حضور و ماندگاری مرحوم علامه در شهرستان اقلید

مأموریت و ورود تاریخی و حضور و ماندگاری مرحوم علامه در شهرستان اقلید(2)

مرحوم علامه در مهرماه 1336 هجری شمسی، برای ادامه امور تبلیغی و انجام رسالت حوزوی از قم به سوی اصفهان و از آنجا به قصد آباده حرکت میکنند. وقتی در اصفهان به محل سوار شدن ماشین آباده میروند، مطلع میشوند که آن


1- شب های بهار، ص 13 14
2- اقتباسی از جلوه جمال، جلد 2
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه