در شعاع جانان صفحه 364

صفحه 364

بازنشسته شده اند و از قِبَل آن کشاورزی، دامپروری و حمل و نقل به اوج شکوفایی خود در منطقه رسید و هزاران اشتغال جانبی دیگر را رقم زد و توسعه شهری و علمی، فرهنگی، اقتصادی و تولیدی را به گونهای شگرف به دنبال آورد به گونهای که امروزه اقلید مانند یک شهر بندری شده است.

خاطره ای شیرین

آقای مهندس سید رضا میر محمّد صادقی در بیان خاطرهای مینویسد: در زمانی که رییس کارخانه قند اقلید بودم یک روز دستگاه تخلیه قند خراب شد و حدود بیش از 100 کامیون پشت در کارخانه مانده بودند و راننده ها به دفتر من آمده بودند و میگفتند: «ما بیش از 24 ساعت است که اینجا هستیم و دستگاه شما خراب است». به آنها گفتم: «من تا ساعت چهار عصر چغندرهای شما را تخلیه میکنم».

ماه رمضان بود، بلافاصله به مسجد جامع رفتم، آیت الله ابطحی نماز خوانده و منبر رفته بودند. به محض اینکه وارد مسجد شدم، گفتم: «آقا عرضی دارم». آقا از بالای منبر گفتند: «بفرما!» گفتم: «دستگاه تخلیه چغندر خراب شده و از جناب عالی و این مردم کمک میخواهم».

آقا گفتند: «چه کمکی میتوانیم بکنیم». گفتم: «فقط با دست میتوان این چغندرها را تخلیه کرد». آقا دستور داد هر کس کامیون، اتوبوس، مینی بوس دارد، بیاورد و همه را سوار کردند و به کارخانه آمدند و در بین مردم، دو نفر پیرمرد معروف در محله بازار، به نامهای حاج علی اصغر تدین و حاج غلامرضا دهقان هم آمده بودند و کمک میکردند و به این شکل همه کامیون ها، تا ساعت چهار عصر تخلیه شد.(1)


1- اقتباسی از مجله منتظران
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه