در شعاع جانان صفحه 369

صفحه 369

آنجا به روستای حصار که پایین کوهی بود رفتم.بالای کوه منطقه وسیعی به نام دشتک بود که درخت و آبشارهای زیبایی داشت و به وسیله قاطر به این منطقه رسیدم و در آنجا به فعالیتهای تبلیغی پرداختم. در یکی از روزهای ماه رمضان، مرحوم آیت الله العظمی موحد ابطحی با همراهان خود به آنجا تشریف آورده و با حضور خود دلگرمی بسیاری به من دادند.(1)

جهاد و ایثارگری بینظیر مرحوم علامه در راه نجات مردم

در یکی از سالهای حضور مرحوم علامه قبل از انقلاب اسلامی (در شهرستان اقلید امام زمان ارواحنافداه فارس)، برف بسیار شدیدی و سنگینی بارید که به طور کامل ارتباط مرکز شهرستان اقلید با تمام سر حدات و روستاهای توابع، به مدت چند ماه قطع شد و از آنجا که تنها راه مواصلاتیِ بین شهر و روستاها، گردنهی مخوف، برف گیر و پر پیچ و خم تیمارگون اقلید بود، به طور کامل مسدود شد و آن روز هم هیچ وسیلهی برف روبی و امکان بازگشایی وجود نداشت و شهرستان و روستاها هم در آن ایام در بن بست مواصلاتی بود و دسترسی به هیچ شهر و دیاری وجود نداشت و جانهای زیادی از مردم روستاها در معرض بیماری و مرگ و تلف شدن بود و دولت شاهنشاهی هم هیچ قید و بندی نداشت که بر سر مردم محروم و مظلوم چه میآید. نیمه های دل شب به ایشان خبر دادند که یک زن آبستن پشت برفها جانش در خطر است...، که مرحوم علامه شخصاً قدم به میدان نهاد.

درس خارج عملی

مرحوم علامه در این باره و مسئولیت شان در مقابل مردم میفرمود:

حفظ و نجات جان مسلمانان و مؤمنان واجب، بلکه اوجب از هر فریضهای است که تصور کنید که احیا و نجات یک نفس برابر با احیای یک جهان است، همان گونه که قتل یک نفس ناحق معادل قتل نفس یک جهان است و این پیام صریح


1- شجره طیبه، ص40
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه