در شعاع جانان صفحه 445

صفحه 445

آیت الله ابطحی درحالی که ایستاده بود و دائم با دست راست به سمت خانه کعبه اشاره میکردند و فرازهای پایانی دعای جوشن را به صورت فصیح میخواندند و ابهت خاصی داشتند و به آنها بی اعتنا بودند و مشغول دعای خود و دوباره خود سنیها مانع شدند و چون شرطه ها سنیها را در مقابل خود دیدند و سند جرمی هم بر علیه آیت الله ابطحی نداشتند، گفتند پس به سید بگویید: بنشیند و آرام برای خودش دعا بخواند، ما هم میترسیدیم که خدای ناکرده صدمهای بر ایشان وارد کنند به آیت الله ابطحی اصرار کردیم بنشینند و اصرار ما را پذیرفتند، اما دعا را بلند میخواندند و فرمودند: نترسید خبری نیست مگر ما خدا نداریم و درمکان امن الهی نمیباشیم و معبودخود را خیر الحافظین نمیدانیم؟! مگر صاحب و امام زمان نداریم به دعایتان مشغول باشید و با قلب سلیم خدا را بخوانید و فقط در برابر ذات الهی تسلیم باشید، در بهترین ماه و بهترین زمان و مقدس ترین مکان قرار دارید، فرصت را از دست ندهید و با این دعای سریع الاجابه توبه و انابه کنید،خدا را بخوانید و لطفش را که در بارش باران دیدید ان شاء الله آثار و برکات رحمت الهی را در همهی کارها خواهید دید، بنده خدا باشید و از شیاطین هراسی به خود راه ندهید دست یاری خدا و عنایت پیامبر صلی الله علیه و آله و توجهات اهل بیت علیهم السلام  با ما است و آیت الله ابطحی با این نصایح آخرین فراز دعا را هم به پایان بردند و شبی معنوی وخاطره انگیز برای ما بود.(1)

اگر لگد اسب نبود نمیآمدید

در سالهای اوّلی که مرحوم علامه به شهرستان اقلید آمدند و با توجه به آنکه این منطقه و سرحدات آن از ییلاق عشایر بشمار میرود و آن فقیه عالیقدر برای تبلیغ دستورات دینی و بیان احکام اسلامی چادر به چادر میگشتند  تا پیام الهی را به آنها ابلاغ کنند و به سبب گستردگی منطقه و پراکندگی عشایر دردشتها و دامنه و درهی گوه ها زحمات ایشان بسیار طاقت فرسا بود. در راستای همین اهداف تبلیغی یک سال به مناسبت ویژهای عشایر منطقه سر حد، را دعوت


1- اقتباسی از حکایات آموزنده از فقیه جامع و اسوه
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه