در شعاع جانان صفحه 449

صفحه 449

بحارالانوارِ علامه مجلسی(قدس سرّه) لطمه بزند، برای دفاع از علامه مجلسی و بحارالانوار کمر خود را بستم  که به مشهد سفر کنم و ضمن زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام از فخر شیعه و کتابش دفاع کنم.

قبل از برپایی کنگره،آقای الهی خراسانی، رئیس پژوهشهای اسلامی وقتِ آستان قدس با من تماس گرفتند که پروازتان فلان ساعت است و ماشینی فلان ساعت خدمتتان میآیند تا شما را به فرودگاه برسانند. به ایشان گفتم: خیر! من با خرج خودم میآیم و رفت و آمد و سکونتم نیز با خودم هست.چرا که احتیاط میکردم که خرجی را بر دوش آستان قدس امام رضا علیه السلام بگذارم.

از قم حرکت کردم به تهران و در این بین مسائل شگفتی پیش آمد و خلاصه پس از پرواز به مشهد مقدس رسیدیم. بدون دعوتِ کسی و یا آنکه کسی مطلع از ورودم به آنجا شود، وارد فرودگاه مشهد که شدم.

دیدم دو جوان نزد من آمدند و سلام کردند و گفتند: آقای ابطحی!  ما در خدمت شما هستیم!.

گفتم: کجا؟ گفتند: بفرمایید! ما میزبان شما هستیم.!

سه روز میزبانی، به دستور امام رضا علیه السلام

ابتدا تأمل نمودم که نکند که قصد اذیت مرا داشته باشند!، نگاهی به چهرهی آنان کردم چنین چیزی در آنها نیافتم. توکل به خدا کردم و سوار بر ماشین آنها شدم. ماشین حرکت کرد و کوچه پس کوچه های مشهد را طی کرد تا رسیدیم به دم خانه ای! ماشین که در مقابل خانه ایستاد، یک لحظه دیدم آیت الله حاج سید محمود مجتهد سیستانی (برادر حضرت آیت الله العظمی آقای سید علی سیستانی مدظله العالی) از خانه بیرون آمدند و بسیار متواضعانه فرمودند: آقا بفرمایید.

عرض کردم: آقا شما از کجا متوجه شدید که من مشهدم؟ ایشان فرمودند: من از طرف حضرت رضا علیه السلام مأمورم، سه روز میزبان شما باشم.!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه