در شعاع جانان صفحه 490

صفحه 490

مگر بوی کباب را احساس نمیکنی؟!

روزی مرحوم علامه با هیئتی از برخی شخصیتها برای احیا و بازسازی راه های مواصلاتی به امامزاده سلطانعلی بن باقر علیهما السلام میروند. بررسی هایشان کمی طول میکشد و ساعت حوالی 2 بعد از ظهر میشود.

یکی از همراهان(حجت الاسلام روحانی نیا) از مرحوم علامه سؤال میکند: الان ساعت 2 بعد از ظهر است.ناهار را چه میکنیم؟! مرحوم علامه فرمودند: آن کسی که امروز ما را دعوت کرده، ناهار هم برای ما تهیه کرده! سپس بویی کشیدند و فرمودند: یه بویی بکش! مگر بوی کباب را احساس نمیکنی؟!

حجت الاسلام روحانی نیا گفتند: خیر! بوی غذایی احساس نمیکنم.

کمی جلوتر رفتیم به امامزاده رسیدیم. بعد از زیارت، شخصی نزد مرحوم علامه آمد و عرضه داشت: شما حضرت آیت الله ابطحی هستید؟! فرمودند: بله!

گفت: حاج آقا محبت کنید تشریف بیاورید، شما منزل ما دعوت هستید.! فرمودند: چطور دعوتیم؟!

گفت: دیشب خواب دیدم که شما جهت زیارت به اینجا تشریف میآورید. الان هم سفره آماده است و ما در خدمت شما هستیم! میدانستیم که شما میآیید.

وقتی وارد شدند، همه دیدند سر سفره کباب آماده کردند، همان بویی که مرحوم علامه فرسنگها آن را استشمام کرده بود.(1)

شیخ جعفر مجتهدی و کمک از مرحوم علامه

روزی مرحوم شیخ جعفر مجتهدی که ارتباطات صمیمی با مرحوم علامه داشتند، به محضر مبارکشان نائل میشوند و با حالتی پریشان به ایشان عرضه میدارند که حضرت آیت الله ابطحی! تمام حالاتم از بین رفته است.چه کنم؟!


1- منقول از حاج آقا رضا ملکی به روایت از مرحوم علامه
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه