در شعاع جانان صفحه 53

صفحه 53

اکسیری به نام توسل

سید محمّد باقر، این نونهال شجره طیبه که از کودکی سحرهای خانهی خویش را به عطر توسل پدر و مادر به ساحت مقدس امام زمان ارواحنافداه معطر و منور میدید، هیچگاه از آن اکسیر اعظم غافل نگشت و همواره در پی ارتباط و روزنهای جهت ورود به شعاع نور مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود.

سجادهی نیایشِ او از دوران کودکی آشنا با نم نمِ اشکِ نیمه شبها و دم دمِ ندبه و توسل با امام زمان ارواحنافداه و گونه ها و لبانش نیز آشنا با تربت سیدالشهدا علیه السلام و ذکر یا مولاتیهای نماز استغاثهی به مادر غمدیدهی شان حضرت زهرا علیها السلام بود.

حقیقتاً ده ها سال توسل به ساحت مقدس ائمه اطهار علیهم السلام، مسِ وجودِ آدمی را به طلایی ناب کیمیا میکند که قلم از بیان آن عاجز و سطرها از تحمل آن ناتوانند.

این فرزند برومند آنقدر در توسلات به حضرات معصومین علیهم السلام همت گماشت، که گاهی اولیای الهی وی را امر به استغاثه مینمودند تا با دعایش بلا را از اهل و دیار خویش دور نموده و در امان بمانند. این مطلب از همان دوران طلبگی بر همگان عیان بود و در این باب میتوان به جریان پیغام حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به این ذخیرهی دودمان مجد و سیادت در سفر ایشان به عتبات عالیات عراق اشاره نمود.

پیغام امام کاظم علیه السلام به سیّد محمّد باقر

در فصل زمستانی، ایشان به همراه والدین بزرگوار و برخی بستگان عازم عتبات میشوند. در بین راه و در نزدیکی گردنهی اسدآباد همدان که همه خواب بودند، ناگاه والدهی ماجدهاش مرحومه حاجیه خانم فقیه احمدآبادی از خواب بیدار میشوند و در حال گریه و پریشانی میگویند:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه