در شعاع جانان صفحه 57

صفحه 57

عمهی بزرگوارشان حضرت فاطمه معصومه علیها السلام تربیت شوند... و بالاخره ایشان راهی شهر مقدس قم شدند.

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب***که حیف باشد از او، غیر از این تمّنایی

ورود به شهر مقدس قم

مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی اعلی الله مقامه الشریف درباره خاطره ورودشان به شهر مقدس قم میفرمود:

«شب اوّلی که در قم وارد شدم بعد از زیارت به مدرسه فیضیه رفتم و در حجره پسر مرحوم حاج شیخ محمّد حسن نجف آبادی که شوهر عمه مادر ما هم بود وارد شدم، و آن شب را پیش ایشان ماندم و فردا به مدرسه حجّتیه منتقل شدم. از فردای آن روز در درسها حضور پیدا کردم و سی و هفت روز بعد از آمدنم به قم، در امتحان درس خارج شرکت کردم و شهریه درس خارج خوان به من تعلق گرفت و درآن موقع از کسانی که کمترین سن را داشتند، من بودم».(1)

عنایت امام زمان ارواحنافداه در بدو ورود به قم

مرحوم علامه میفرمود: روزهای اوّلی که در قم ساکن شده بودم، شهریهای نداشتم و امورات معیشتی ام به سختی میگذشت، با اضطرار خدمت حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم و به ایشان عرضه داشتم: بیبی! قدیم میگفتند هر کس قهر بکند، میرود خانهی عمه اش! من قهر نکردم، پدرم مرا فرستاد و آمدم خانه عمه ام! آمدم که نزد شما درس بخوانم. بیبی جان! نمیخواهم به کسی رو بزنم! مشکل مرا حل کنید و تکلیف ما را روشن نمایید!.همین طور که متوسل بودم یک شخصی آمد و مبلغی را در دست من گذاشت! آن مبلغ را رد کردم و نگرفتم و گفتم به محتاج تر از من سر بزنید.


1- شب های بهار، ص 5
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه