- پیش درآمد 1
- اشاره 11
- پیوست 14
- اشاره 39
- اشاره 47
- اشاره 54
- پیوست 59
- اشاره 69
- پیوست 76
- اشاره 86
- پیوست 89
- اشاره 93
- اشاره 105
- پیوست 109
- اشاره 121
- پیوست 123
- اشاره 131
- اشاره 151
- اشاره 155
- رسالت ها، مسئولیت ها، راهبردها 155
- الف. هویت شناسی 159
- ب. هستی شناسی 161
- ج. شیعه شناسی 163
- د. مهدی شناسیِ شیعی 165
- ه. سلمان شناسی 167
- و. دشمن شناسی 169
- اشاره 169
- نتیجه و جمع بندی 170
- ز. مسیرشناسی 171
ص:126
1- البدایه و النهایه، ج7، ص 74.
مدرسه سلمان محمدی
اشاره
عبدالله، پسر سلمان، در دوران امارت پدرش بر مدائن، در آغاز سن جوانی خود بوده و از نزدیک برنامه های پدرش در عراق را مشاهده کرده است. اینک اوست که راوی ماجراهای پدر است:
در سال 17 هجری قمری، موج فتوحات از مناطق غربی ایران گذشته بود. دیگر بین النهرین و غرب ایران تبدیل به مناطق آرامی شده بودند. دو شهر کوفه و بصره با اسکان اَعراب مسلمانی که در جنگ ها شرکت داشتند و نیز جذب ایرانیانی که صاحب اصناف گوناگون در حرفه ها و صنعت ها بودند، به سرعت رو به توسعه گذاشته بود.
در آن سال ها سیاست خلیفه دوم بر تبعیض عرب و عجم استوار بود. بر اساس این سیاست، ایرانیان حتی اگر مسلمان هم می شدند، از ازدواج با اعراب یا حضور در سرزمین های عربی منع می شدند و حتی اجازه آموزش علوم اسلامی را نیز نداشتند.
البته این تنها سیاست فرهنگی و اجتماعی خلیفه دوم نبود؛ او حتی برای عرب های مسلمان نیز تنها آموختن قرآن و احکام اسلامی را مجاز دانسته، و