- مقدمه کنگره 1
- آستانه فیض 5
- روضه پاک 10
- مدیحه نورَیْن نیّرَیْن فاطمه زهرا و فاطمه معصومه علیهماالسلام 11
- مثالی از زهرا علیهاالسلام 16
- ناموس خدا 16
- قبله حوائج 18
- شمیم فرح زا 21
- جلوه حسن خدا 23
- دریای جود 24
- فیض کبریا 25
- قم قبله آمال 28
- مریم آل پیامبر صلی الله علیه و آله 31
- فاطمه ثانی 32
- گل گلشن فاطمی 33
- گوهر خجسته خصال 34
- روشنای قم و مشهد 35
- شمیم دلکش 39
- رضا جانم کجایی 46
- پاکیزه گوهر 47
- جلوه گه روح خدا 50
- مسیحْ دم 51
- دخت پارسایی 55
- فاطمه دیگر 56
- برگی از گل طاها 58
- شافع شیعیان 59
- خُلد برین 60
- آیه الله العظمی الاراکی 62
- باب الحوائج 83
- ما رأت والدَ الجوادِ أخاها 85
- فاطمه المعصومه علیهاالسلام سمیّه الزهراء 88
- من عشق المستجدین 91
* * *
جلوه حسن خدا
آیه الله علی صافی گلپایگانی
این که بینی قم بلند آوازه در دنیا بود از طفیل دختر صدیقه کبری بود
این که از جنّت دری باز است در این سرزمین شاهدی از حشمت این بانوی عظمی بود
این که بینی از برای قم بود این اسم و رسم از برای حضرت معصومه این غوغا بود
حضرت معصومه آن دختر که سبط مصطفی است نوگلی از بوستان حضرت زهرا بود
حضرت معصومه بانویی که همچون مادرش پیشوای بانوان و اسوه آن ها بود
زآسمان احمدی ماهی فرود آمد به قم کز شعاعش تا ابد روشن فضای ما بود
نونهالی از امیرالمؤمنین در قم غنود کز جلالش در شگفتی شاخه طوبی بود
دختری از حضرت زهرا گرفت اینجا مقام کز بزرگی افتخار آدم و حوا بود
سایه اش افتاد تا از لطف حق بر شهر قم باب رحمت تا به روز حشر در آن وا بود
هر چه بینی شهر قم دارد بود از فیض او هر چه رحمت دارد از این مبدأ اعلا بود
پرتوی از نور زهرا و علی تابیده است جلوه حسن خدایی اندر این مجلی بود
کیست این دختر همان کو آستان حضرتش مهبط خیل ملک از عالم بالا بود
کیست این دختر همان کز شوکت و عز و جلال پایه قدرش فزون زین گنبد خضرا بود
کیست این دختر همان دختر که سیل مخلصین رو به سوی کویش از اعلا و از ادنی بود
دختر موسی بن جعفر سرور اهل یقین حجه هفتم ولیِّ قادر یکتا بود
خواهر هشتم ولیّ حضرت باری رضا آنکه بر ما همچو بابش سیّد و مولا بود
از امام هشتم و زین خواهر معصومه اش مُلک ما ایمن ز شرّ و فتنه و بلوا بود
عالمی را روز و شب سویش بود روی نیاز ملجا خلق خدا از پیر و از برنا بود
بهره ور تنها نه قم زو شد که همچون آفتاب نور او تابنده اندر خشکی و دریا بود