ابوطالب علیه السلام اسوه مقاومت و ایمان صفحه 96

صفحه 96

1- 1 . الطبقات الکبیر، ج 1، ص 98 و السیره الحلبیه ج 1، ص 80.

2- 2 . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 35.

عده ای دیگر از اقوام خود نشسته بودند، دادند؛ بی نهایت خوش حال شد. ابوطالب دید که پدرش از جا بر برخاست و با همان جمعیت وارد منزل شد. نوزاد تازه رسیده را در آغوش گرفت و خدا را بسیار سپاس گفت. آن گاه در حالی که وارد خانه خدا می شد می گفت:

الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطّیب الارد ان...

«سپاس خدایی را که این بچّه پاکیزه و آرام بخش را به ما عطا کرد، و او را در گهواره بر سایر نوزادان آقایی و بزرگی بخشید. او را در پناه این خانه که دارای ارکان است قرار می دهم... او را از شرّ صاحبان کید و پَستیِ حسودان در پناه تو قرار می دهم، ای خدایی که نام او را در قرآن وکتاب های آسمانی دیگر «احمد» برگزیدی...».(1)

بی گمان، رفتار عبدالمطّلب برای ابوطالب سخت جالب و نشان دهنده دیدگاه او درباره محمد، است.

2 _ 9 . مجد محمد صلی الله علیه و آله از نگاه عبدالمطّلب

2 _ 9 . مجد محمد صلی الله علیه و آله از نگاه عبدالمطّلب

بسیاری از ارباب سیره و تاریخ آورده اند که برای عبدالمطّلب در کنار کعبه، فرشی می گستراندند و هیچ یک از فرزندان و بستگانش جرأت نداشتند، برآن بنشینند جز محمد. وقتی عموهایش از نشستن وی روی آن فرش جلوگیری می کردند، جَدّش می گفت: به فرزندم کاری نداشته باشید. سپس دست بر پشت او می کشید و می گفت: «انّ لابنی هذا شأنا...».(2)

ابوطالب بارها چنین صحنه هایی را از پدرش دیده بود، ولی این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه