مکتب کلامی قم صفحه 191

صفحه 191

مرحوم خوئی نیز گفته است: «غرض سائل آن بود که خداوند را به صفات اجسام توصیف کند».(1)

بنابراین، معلوم می شود که در زمان علی علیه السلام اعتقاد به تشبیه وجود داشته است و این سوال کننده نیز از آنان بوده است، و این اشتباه بزرگی است که آقای قفاری می گوید: «هشام بن حکم اولین کسی است که اعتقاد به تجسیم را در میان مسلمانان رواج داد»، در حالی که هشام متوفی 199 ق. است.

آقای قفاری که می گوید: «از شنیدن کلام هشام بن حکم که خدا را دارای طول و عرض و عمق می داند، پوست انسان می لرزد»(2)، بهتر است کلمات علمای خودشان را ببیند که می گویند: «تنها از عورت و لحیه خداوند از من سوال نکنید که نمی توانم پاسخ دهم - نه آنکه ندارد - ولی بقیه اعضا را پاسخ می دهم و معبود ما دارای جسم و گوشت و خون و دست وپا و سر و چشم و گوش است، و سر او موی بسیار دارد و کلماتی که در قرآن آمده، مثل: استواء، وجه، یدین، جنب، آمدن و... باید بر همان ظاهرش حمل شود؛ یعنی همان چیزی که هنگام استعمال این کلمات بر اجسام به ذهن می آید». و در عین حال جسم و گوشت و خون خدا مثل سایر اجسام نیست.(3)

گرچه برخی از این علمای سنّی مذهب احتیاط کرده اند و گفته اند: «بگویید خداوند ید و وجه دارد و نگویید دست و صورت دارد»!(4)

هشام بن حکم و عقیده به تجسیم

آیا واقعا هشام بن حکم و هشام بن سالم و یونس بن عبدالرحمن قمی اعتقاد به تجسیم داشته اند، در حالی آنان از بزرگان شیعه بوده اند؟

در این تردیدی نیست که شیعیان مجسمه را کافر می دانند. شیخ صدوق فرموده


1- 1. «منهاج البراعه» ج 6، ص 287.
2- 2. «اصول مذهب الشیعه الامامیه» ج 2، ص 529.
3- 3. «الملل و النحل» ج 1، ص 105.
4- 4. همان.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه