مجموعه رسائل صفحه 224

صفحه 224

1- 1 . میاج، معرب میانه است، هاء غیر ملفوظ در هنگام تعریب به جیم تبدیل می شود، مثلا کلمات ساده، تازه، برنامه در تعریب به صورت ساذج، سازج، برنامج در می آیند. سر این تبدیل در این است که هاء غیر ملفوظ در فرس قدیم «گ» بوده است، شاهد آن هم تبدیل هائ به گان در هنگام افزوده شدن حرف یا حروفی به آخر کلمه است، همانند: سادگی، سادگان (نسبت به ساده و جمع آن)، به تعبیر علماء ادب عرب، نسبت و جمع کلمات را به اصل خود باز می گرداند، از این رو از نسبت و جمع و ... می توان به اصل کلمات پی برد، باری حرف «گ» که در لغت عربی وجود ندارد در هنگام تعریب، به حرف جیم که از نظر مخرج نزدیک به آن می باشد تبدیل می شود همانند جرجان معرب گرگان، بنابراین کلمه میانه در هنگام تعریب میانج شده، واژه میانجی در نسبت برمیانه نیز از همین تعریب ناشی گردیده است. (مصحح)

2- 2 . ناصرالدین شاه روز هفدهم ذیقعده سنه هزار و سیصد و سیزده [1313] کشته شد و مظفرالدین شاه، سنه هزار و سیصد و بیست و چهار [1324 [وداع جهان کرد.[

میرزا احمد به ما نشان داد، از آن جمله دیوان حافظ بود که به آقا میرزا ابوالقاسم هدیه کرد. تا این که از منزل آقا میرزا احمد در خدمت خود آن جناب بیرون شدیم. قدری گردش کردیم و قدری هم در پیش یکی از حجرات مدرسه سپهسالار نشستیم. نزدیکی سحر از آقا میرزا احمد جدا شدیم. به رستوران آمدیم که سحری بخوریم، دیدیم که طبخ آنجا تمام شده، نان هم پیدا نکردیم. ولی در نزدیکی خیابان امیریه، چلوپزخانه پیدا کردیم. چلوکباب خوبی داشت. در آنجا صرف سحری کرده، برگشتیم. در منزل هم صبح نشده، دستمان به چایی رسید. از قافله عقب نماندیم، تا این که نماز صبح را خوانده خوابیدیم.

روز دوشنبه دوازدهم

در حدود ظهر از خواب بیدار شده، به حمام رفتم. از آنجا سری به منزل آقا میرزا یعقوب زده، نماز ظهر و عصر را آنجا خواندم، چند قطعه عکس در آنجا دیدم؛

سرانجام ستارخان و سالارخان

از جمله عکس ورود ستارخان سردار مشروطه و باقر خان سالار مشروطه بود به طهران که استقبال مفصلی از آنها نموده بودند، در زنجان نیز استقبال باشکوهی کردند. طاق نصرت ترتیب داده بعضی از کوچه های سر را ه را آئین بندی کرده بودند. اغلب اهالی شهر از وجوه و اعیان بودند. سواره و سرباز نظام نیز صف سلام بسته بودند. خلاصه با این جلال و احترام از شهرهای سر راه گذرانده با شکوه تمام وارد مرکز نمودند.

در زنجان سید عبدالله نام از کسی شکایت داشت. عریضه تظلم در این باب به ستار خان نوشته بود. او در حاشیه آن خطاب به عدالت الملک که آن روز رئیس عدلیه بود کرده نوشته بود:

ای خواجه، ای عدالت این ملک تار ومار بنگر ، به سوگواری این سید نزار

حکمی در این خصوص به قانون عدل کن مشعوف ساز خاطر ستار خاکسار

در سال هشتم از ده سیم ز چارمین صد از هزار دویم و سیزده هم از بهار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه