فاطمه معصومه علیهاالسلام و تاریخ و فرهنگ قم صفحه 103

صفحه 103

نگذشت که ما را چشم بسته و زبانی بسته با اسارت بردند و به خانه شوهر سپردند. چون در حقیقت این مواصلت و این پیش آمد بر خلاف اقتضای سنی و طبیعی بود ، مدت زمانی از عمر را به تلخی و ترش رویی گذرانیده و پس از سال ها مأیوس از زندگانی ، بعد از رحلت پدرم مصمم شدم که خود را از قید اسارت به در آورم و از بند اطاعت کورکورانه خلاصی بخشم . سر خط آزادی دریافته و به زندگانی سخت تر از جان کندن خاتمه داده شد. مجددا به منتهای آروزی خود که مداومت در تحصیل بود ، اشتغال ورزیدم و مشغول خواندن زبان انگلیسی و ادبیات فارسی و کتب عربی صرف و نحو و مدارج چهارم و پنجم شدم. و گاهی هم اشعاری می سرودم و ابیاتی می گفتم. و در این زمان تحصیل دو کتاب نوشتم یکی موسوم است به کتاب «راه روشن» که از طرف وزارت فرهنگ اجازه چاپ آن صادر گردیده و دومی اشعار من است.که موسوم است به «محرق الافکار» اشعار و نامه هایست که نوشته ام.

هنگامی که برای تعلیم و تربیت دختران ، مدارسی چند در زمان مرحوم نصیرالدوله وزیر فرهنگ تأسیس گردید، مرا به یکی از مدارس دختران به شماره 1 ، به مدیریت انتخاب نمودند تا این زمان مدت چهارده سال است با نهایت جدّیت و ثبات قدم مشغول کارم و همه روزه در کارهای خود دقیق تر و با اشتیاق تر می باشم. از طرف وزارت متبوعه به تقدیرنامه های متعدد و دو نشان درجه علمی مفتخر و سرافراز گردیده ام .

درگذشت

فخرالملوک عاقبت در سال 1347ش دار فانی را وداع گفت .

نمونه اشعار

نمونه ای از اشعار فخری چنین است:

خرم آندل که درو فکر تو مأوا دارد بی نیاز از همه و بر تو تولّا دارد

ناصحم گفت منه پای بگرداب بلا کشته عشق ز گرداب چه پروا دارد

هر که افتد بکمندش نهراسد از قتل شَمَّر الذّیل شود جان بکفش وا دارد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه